ای مسلمانان روز ماتم شد وقت شادی رفت موسم غم شد ساقی کوثرشافع مح

ای مسلمانان روز ماتم شد وقت شادی رفت موسم غم شد ساقی کوثرشافع مح

ای مسلمانان روز ماتم شد وقت شادی رفت موسم غم شد ساقی کوثرشافع مح

ای مسلمانان روز ماتم شد وقت شادی رفت موسم غم شد ساقی کوثرشافع مح

ای مسلمانان روز ماتم شد وقت شادی رفت موسم غم شد ساقی کوثرشافع مح
ای مسلمانان روز ماتم شد وقت شادی رفت موسم غم شد ساقی کوثرشافع مح
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ای مسلمانان روز ماتم شد وقت شادی رفت موسم غم شد ساقی کوثرشافع مح

ای مسلمانان روز ماتم شد                                    وقت شادی رفت موسم غم شد

ساقی کوثرشافع محشر                                              کشته از تیغ ابن ملجم شد

هم حسن گریان هم حسین سوزان                          هر دو را خونین اشک ماتم شد

فرق حیدر شق ، شد زتیغ کین                                    خاک بر فرق خلق عالم شد

زینب و کلثوم سینه چاک از غم                                    زین الم زهرا دیده پر نم شد

جودی از این غم بس سرشک افشاند

         چشمۀ چشمش غیرت یم شد

سفیر روم به کعبه آمده بود ( معمولاً کسانی که از خارج می آمدند مسئول پذیرایی امام حسن مجتبی بود ) وقتی که سفره ی غذا را پهن کردند یک دفعه دیدند که سفیر روم اظهار غصّه و حسرتی کرد گفت : من چیزی نمی خورم .

امام حسن فرمود : چرا نمی خوری ؟ گفت :آقا فقیری را دیده ام یاد او افتاده ام نمی توانم چیزی میل کنم مگر اینکه شما از این غذا برای او ببرید .

امام حسن فرمود : فقیر را کجا دیدی ؟ گفت  من شبی به مسجد رفتم ، بعد از نماز ، دیدم مرد عربی می خواست افطار کند سفره اش را باز کرد نان جوین و کوزه ای آب جلویش بود به من تعارف کرد هر چه کردم نتوانستم غذایش را بخورم دلم برایش سوخت ، حالا اگر می شود این غذا را برایش بفرستید .

صدای گریه امام حسن بلند گردید فرمود : آن بابای مظلومم علی بود1.



تعداد بازديد : 259
پنجشنبه 25 اسفند 1390 ساعت: 12:54
نویسنده:
نظرات(0)
  • دسته بندی :
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف