loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 1517 یکشنبه 10 شهریور 1398 نظرات (1)

تقدیم به مظلوم ترین آقا... 
تقدیم به اربابم حسین ابن علی(ع)... 
ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین 
ای دل بریده از همه ی رنگ ها حسین 

بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی 
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین 

سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام 
ای با غریب های جهان آشنا حسین 

ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا 
ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین 

در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها 
کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین 

امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج 
امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین 

آری برای یاری او استخاره ها 
کردند مومنان و نماندند با حسین 

معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش 
تنها نبود این همه اربابِ ما حسین 

ننگا به ما که بی ادبانه برایمان 
گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین 

من از حسینِ مُختَصِ هیئت گریختم 
از این حسین راهِ زیادیست تا حسین 

او را اگر که زنده شود باز می کُشند 
یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین! 

ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان 
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان... 


محسن کاویانی 

خادم الزهرا (س) بازدید : 1513 چهارشنبه 03 آبان 1396 نظرات (1)

#بسم_الله_الرحمن_الرحیم


مناجاتی سیدالشهدا و گریز به گودال


آنها که مستانند از خورشید تابانش
دل را گره بستند بر هر تار مژگانش

از خاک پا باید روم تا طاق ابرویش
از مهر باید پر زنم تا درک آبانش



ای دل نگفتم از سر و دوشش نرو بالا
رفتی بیا دیوانگی هم گشت تاوانش

آری به جانان میرسد نه بر کسی دیگر
جانان اگر خواهد کنم جان را به قربانش

افتاده ام چون خاک زیر ابر الطافش
پر میشوم هر ثانیه از بوسه بارانش

مردم همه چانه به خاک پاش می مالند
ازهند و بلخ و چین گرفته تا به ایرانش

هر جا به هر کو میرود ما هم همانجاییم
پیچیده اند انگار ما را بین دامانش

چندیست لبهامان فقط رو به هوا باز است
اکنون اگر افتاده بر منقار ما نانش

لعنت به من خونم حلال دوستانم باد
جنت اگر خواهد دلم در ظلِّ ایوانش

هر وقت ناخوش شد کسی، بیماری اش را با
خاک غریب کربلا کردیم درمانش

پیغمبر کرب و بلا زینب ز تل می دید
افتاده زیر دست و پا آیات قرآنش

از اشک چشمش خیس شد روی سیاه شمر
زینب چنان فریاد زد از نای سوزانش

در مقتلش هم سفره اش پهن است شاه ما
انگشترش را می برد سائل ز دستانش

با احترام ای "ابن حیوه" زیر و رویش کن
پیراهنش را میکِشی؟ از جسم بی جانش ؟

عمری تن هر سائلی را جامه اش پوشاند
دنیا ولی آخر رهایش کرد عریانش

خونی که ناحق ریخته ، در قتلگاه او
برخیزد آخر مهدی زهرا به جبرانش

نامش ببر، کارَت نباشد ، لعنشان با من
از خولی واخنس بگو تا ابن مرجانش


جعفر ابوالفتحی

 

پایگاه اطلاع رسانی اشعار جعفر ابوالفتحی

www.neyjaf.ir

خادم الزهرا (س) بازدید : 1051 یکشنبه 21 خرداد 1396 نظرات (1)
مناجاتی سیدالشهدا گریز گودال
 
 
گرچه دلم با دیگران در انفصال است
با او ولی در نقطه ی اوج وصال است
 
اینکه چه شخصی با چه ظرفی ... این مهم نیست
هر کس به دنبالش پیِ فضل و کمال است
 
 هیچ انتظاری جز خداوندی نداریم
از آنکه در شانش فقط جل جلال است
 
از ما چرا ایراد میگیرند مردم
از چشم او گفتیم چون نیکو خصال است
 
هرگز نمی گرییم، از سختی دنیا
گریه فقط بر زاده ی زهرا(س) حلال است
 
این گریه آخر می برد ما را به جنت
این آب دیده بهترین روزی سال است
 
در پیش چشم خواهر خود دست و پا زد
راوی این گفتار در مقتل "هلال" است
 
از داغ او زینب شده دیگر شبیه
پروانه ای که دم به دم در اشتعال است
 
یادت میاید بارها با حال زارم
گفتم که ماندن بی تو در دنیا "محال" است؟
 
هر جا رَوی من هم میایم با تو آنجا
از تو جدا بودن همانند "خیال" است
 
حالا تو بی من رفته ای زیر سم اسب؟
من هیچ ... پاشو مادرت آشفته حال است
 
با افتخار از مو بلندت کرده انگار
آنچه میان دست خود دارد مدال است
 
بی سر رها شد از چه جسمت بین گودال
دنیا هزاران سال زیر این سوال است
 
هر چه لگد خوردم فدا یک تار مویت
من گریه ام از گریه ی طفل سه ساله است
 
 
 
جعفر ابوالفتحی
 
 
 
منبع:
Jafarabolfathi.rozblog.com
خادم الزهرا (س) بازدید : 1479 چهارشنبه 10 خرداد 1396 نظرات (0)

بی سر و سامانم و خیلی پریشانم حسین
غرق در عصیانم و خیلی پشیمانم حسین

سفره ی دل را همیشه پیش تو وا میکنم
مونس تنهایی ام... گرمی مژگانم حسین

با همه آلودگی ام دوستت دارم حسین
دوست داری نوکرت را، خوب می دانم حسین

جان من این چند قطره اشک را از من نگیر
چون که با این اشک ها لبریز ایمانم حسین

کشته ی اشکی و من پاره گریبان تو ام
ای تمام حاجت چشمان گریانم حسین

خوش به حال نوکری که پیر این درگاه شد
در حرم یا بین روضه ها بمیرانم حسین

هر شب جمعه که دلتنگ حریمت می شوم
از سر شب تا سحر هر لحظه می خوانم: حسین

\"نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم\"
کربلایم را بده... دیگر مرنجانم حسین

وقت هر درد و غمی فرمود: \"فابک للحسین\"
روضه ی روز و شب شاه خراسانم حسین

دست و پا کمتر بزن، خواهر فدای پیکرت
ای غریب مادرم...گیسو پریشانم...حسین

پنجه ی گرگی به جان زلف تو افتاده است
تو ته گودال و من پاره گریبانم حسین

یک طرف آتش گرفته روسری دختران
یک طرف آتش گرفته صحن دامانم حسین


علی سپهری

خادم الزهرا (س) بازدید : 635 پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 نظرات (0)


صل الله علـیڪ یا سیدوالشهداء



قسم به حق فلق ؛ چشمه سار ایمان است
هران دوچشم که در بین روضه باران است

خرابه ی دل عُشـّــــاق با تو آباد و
هزارو صد ده آباد بـــی تو ویران است

 بِرس به داد دلم حضرت مسیحا دَم
که سخت مرده ام و ظاهرا به تن جان است

بگیر دست مرا خسته ام ز اَقــوامی
که کافرند و فقط نامشان مسلمان است

نژاد و رنگ ملاک است بین این مردم
تویی که جون و حبیبت برات یکسان است

چقدر هَمهَمه اما ، رضای زهـــرا(س) کـو
به اسم نوکری و ، ذات ، نان و دکّان است

بیا دوباره بسازم ز تـــــربتت اربـــاب
وگر نه جنس گِلم بس که نابسامان است

تمام آنچه به اسم ثواب کردم کِشت
نه سود حَشر مرا ، بلکه خُسر و تاوان است


محمدجوادحیـــدرے

خادم الزهرا (س) بازدید : 511 پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

حسین جان

 

به دنيا آمدى تا مطلبى ديگر بياموزم
من از رفتار تو الله را اكبر بياموزم

كلاس درس شد سجاده ات،من روز ميلادت
نشستم تا جهان را پاى اين منبر بياموزم

بريزم دور اين ناعلم هارا و منِ خود را
بدون واسطه از ساقى كوثر بياموزم

سر شب در تَعَلُّم سر به مهر كربلا بگذار
سحر بردار سر از سجده تا از سر بياموزم

دعا در حق دشمن كردن و با دوست سر كردن
مرام شيعه را در سطح بالاتر بياموزم

زبان تائبين وخائفين را پانزده گانه
به هنگام دعا از چهارمين حيدر بياموزم

طريق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛
طريق نوكرى را بايد از قنبر بياموزم

دعا را از ابوحمزه،مكارم را از اخلاقت
تجافى جهان را از همين منظر بياموزم

هر آن چيزى كه ميبينم دليلش كربلا باشد
اگر چيزى مي آموزم به چشم تر بياموزم

فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه
ته گودال را از گودى حنجر بياموزم

و مصداق شنيدن كى بود مانند ديدن را
بخوانم زندگيت را،مگر بهتر بياموزم

اگر ديدم گلوى غنچه اى رد ميشود از تيغ
شبيه تو گريز بر على اصغر بياموزم

مهدی رحیمی زمستان

خادم الزهرا (س) بازدید : 445 سه شنبه 15 فروردین 1396 نظرات (0)

یا حسین (ع)

غم میخوریم ، شکر ، غمش هم زیاد هست
در بین روضه محتشمش هم زیاد هست

شکر خدا که گریه کنش هم قلیل نیست
عیسای روضه ، فیض دمش هم زیاد هست

با کمترین هزینه به ثروت رسیده ایم
 این اشک بین روضه کمش هم زیاد هست

فهمیده ام ز گریه ی مستان عاشقش
که دور مانده از حرمش هم زیاد هست

با سر بدو به سوی درش در بزن فقط
ابن الکریم ما کرمش هم زیاد هست

پهلوی نیزه خورده ی این شاه بی کفن
کرده ورم... ولی.. ورمش هم زیاد هست


جعفر ابوالفتحی

خادم الزهرا (س) بازدید : 615 سه شنبه 15 فروردین 1396 نظرات (0)

قتیل تیغ تو در خون تپید با امید
هرآن شهید تو شد شد شهید با امید

به شوق خنجر تو با زبان الکن نبض
چه حرفها زده حبل ورید با امید

نشد ز شدت شمشیر غم دوتا کمرش
دلی که انس گرفته شدید با امید

به فکر عطر فشانی برای عشاق است
صبا که گیسوی گل را کشید با امید

کبوترانه در این دشت رفتم و دیدم
عقاب از سر سنگی پرید با امید

سرشک رفت بگوید ز غم به یار که چشم
در التماس لبش را گزید با امید

چنان که پیر به مقصد رسد به لطف عصا
دلم چه ساده به منزل رسید با امید

بهانه اییست شفای شمیم پیراهن
بیا که دیده ی یعقوب دید با امید

ز یک درخت میان شراره ها ای دل
شود صدای خدا را شنید با امید

دم از مسیح نخواهم که وامدار بود
از آنچه روح به مریم دمید با امید

شود لطافت باران خشونت سیلش
هرآنکه لطف خدا را ندید با امید

ز نرمی دل یزدان دلا ببین داوود
چو نخ گرفت به دستش حدید با امید

شرف مجو ز کسی جز خدا که رسوایی ست
عزیز یوسف خود را خرید با امید

ببین که دزد در بسته را به یک سوزن
نمود باز به جای کلید با امید

به نا امیدی از این در مرو بزن فالی
لباس بر تن شب شد سپید با امید

ز یأس عید تو گردد عزا به خود بازآ
و گشت شام عزا صبح عید با امید

نه مثل تاک پریشان چو نخل سر بکشم
بجای می بزنم گر نبید با امید

نشسته منتظرم تا گریزم از زاهد
چو آهویی که ز دامی رمید با امید

خلاف حرکت دست درختهای بلند
زد از جنون به زمین دست بید با امید

چه دامها که به دور خودم نمودم پهن
که تارتن به تغافل تنید با امید

برای جذب نگاه مطهر یوسف
چه دستها که به مجلس برید با امید

به باغبان نرسد این خبر که گلچینی
برای نان شبش لاله چید با امید

شراب خوردم و گفتم خدا ببخشاید
خوشم که مستی ما شد مزید با امید

به استواری قرآن که وعده داده خدا
وعیدها همه گردد نوید با امید

به شوق نقش هدایت به جبهه ی ما بود
حماسه ایی که حسین آفرید با امید

حسین! آنکه سروده برای عشاقش
به راه عزت خود سر دهید با امید

برای مرهم زخم دل محبانش
مسیر شعر به روضه کشید با امید

امید چونکه شود یأس پیر خواهد کرد
حسین بر سر اکبر رسید با امید

به خنده گفته ی شش ماهه تير را عجب است
پی مراد نیافتد مرید با امید

به عشق روی اباالفضل تا ابد هر رود
گرفت دامن سروی رشید با امید

برای آنکه نیافتد به دشت خون عریان
چو غنچه پیرهنش را درید با امید

برای شمر ! که لرزد به جای دستش دل
شمیم یاس به هر سو وزید با امید

دوباره خواست ببیند حسین را خواهر
ز تل به مقصد مقتل دوید با امید

چه نسبتی ست به غم.میدهند زینب را
برای بوسه به مقتل خمید با امید

ز ناقه در پی آغوش بر زمین افتاد
چو شبنمی که ز برگی چکید با امید

رقیه نقش یتیمی کنار بابا را
به روی خاک خرابه کشید با امید

به تیغ تکیه مکن در نبرد مظلومان
که بود محضر زینب یزید با امید

ز پاک بازی ارباب ماست عاشورا
در اوج نحسی خود شد سعید با امید

بیان واژه نشان امیدهاست که گفت
تفاوت است میان امید با امید

هدف ندیدن تنهایی است از این رو
غریب از همه شد ناپدید با امید

چه قصرها که بنا کرده ام به کاخ خیال
چو شاملو که بسازد سپید با امید


 

 

محسن_قاسمی_غریب

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 1167 شنبه 05 فروردین 1396 نظرات (2)

شعر شروع سال

اوّل دفتر سالم بنویسید حسین(ع)
برکت روزی و مالم بنویسید حسین(ع)
رازق مردم عالم؟؟ بنویسید حسین(ع)
نام ارباب حلالم... بنویسید حسین(ع)

چه حسینی که جهان عرصهء یکتازیِ اوست
چه حسینی که گهی خلق ملک بازیِ اوست

چه حسینی که قتیل العبراتش خواندند
فَلَک و مُلک و مَلک ، فُلک نجاتش خواندند
جاودانهای جهان آب حیاتش خواندند
بی سبب نیست که اعلا درجاتش خواندند

سجدهء آخر او را چه مقامی دادند
که سماوات ازین سجده به خاک افتادند

به خداوند قسم! روح معاد است حسین(ع)
به کرامات حسن! باب مراد است حسین(ع)
کفر اگر ظلم کند اذن جهاد است حسین(ع)
گرچه امروزه در این شهر زیاد است حسین...

أحدی مثل جگر گوشهء زهرا(س) نشود
مرد و مردانه نگردید که پیدا نشود

مثل آقا ضربان دل ماهم زهراست(س)
نقش دیوار و در منزل ماهم زهراست(س)
سربلندیم همه.. حاصل ماهم زهراست(س)
بهترین گریه کن محفل ماهم زهراست(س)

زیر آن دشنه چو خورشید درخشید حسین(ع)
هرکسی گفت «بُنَیَّ» ... بنویسید : حسین(ع)

عماد_بهرامی_سکوت

خادم الزهرا (س) بازدید : 487 چهارشنبه 25 اسفند 1395 نظرات (0)

با جان و دل غم تو خریدار می شوم
ابرو گره مزن که گرفتار می شوم

زخم زبان و طعنه شنیدن بجای خود
لازم شود به عشق تو بر دار می شوم

جز تو کسی برای گدایت نمانده است
من را بخر، اگر نخری خوار می شوم

لطف مکررت شده حق مسلّمم
تقصیر لطف توست طلبکار می شوم

فریاد می زنم : \" کس و کارم فقط تویی\"
ردّم نکن که بی کس و بی کار می شوم

دردم فراقتان و دوا کربلایتان
از دوری ضریح تو بیمار می شوم

تو از یمین عرش دعاگوی زائری
من خاکبوس تک تک زوار می شوم

امسال هم به درد فراق حرم گذشت
چشم انتظار لحظه ی دیدار می شوم

دنیا که جای خود به خدا بعد مرگ هم
دلتنگ روضه های علمدار می شوم
.
.
دشمن به فکر غارت پیراهن من است
بعد از تو صید نیزه ی اغیار می شوم

مرضیه نعیم امینی

خادم الزهرا (س) بازدید : 703 دوشنبه 23 اسفند 1395 نظرات (0)

دل من لک زده تا کنج حرم گریه کنم
دو قدم روضه بخوانم...دو قدم گریه کنم

بروم سمت ضریحی که بهشتم آنجاست
برسم پیش نگارم...برسم گریه کنم

دست خود را گره بر گوشه ی شش گوشه کنم
درد دل با خود ارباب کنم...گریه کنم

کارم این است که سمت حرمش رو کنم و...
از همین دور سلامش بدهم گریه کنم؟

چاره ای جز غم دوری حرم نیست که نیست
بگذارید به بیچارگی ام گریه کنم

قسمتم نیست که من زائر شش گوشه شوم
بروم بر بد اعمال خودم گریه کنم

سال نو آمد و من کرب و بلایی نشدم
دل من لک زده تا کنج حرم ....


زینب کلانکی

خادم الزهرا (س) بازدید : 237 شنبه 07 اسفند 1395 نظرات (0)

سلام حُسنِ زمین و زمان...سلام حسین
سَرت سلامت و ماهِ رُخت تمام ، حسین !

چقدر دور سَرت آفتاب می گردد
ستاره ها همه محوِ تو  صبح و شام...حسین!

تو سَروَری و عجب نیست پیشِ پای سَرت
بِایستند درختان به احترام حسین

سَرت به نیزه بلند است در برابرِ من...
چنان بلند که شد رَشکِ خاص و عام حسین

اسارتِ سَر و داغِ فراق و از طرفی
غمِ اهانتِ پسکوچه های شام  ، حسین!

دلم که تنگ تر از دستِ مردمانِ شب است،
شکسته مثل سَرت بین ازدحام،  حسین

خدا اگر بپذیرد، قشنگ خواهد شد
هرآنچه بر سَرم آمد در این قیام ،حسین!

"سَرم خوشست و به بانگِ بلند میگویم"
همیشه درد، حسین است و التیام،حسین


عارفه_دهقانی

خادم الزهرا (س) بازدید : 403 شنبه 30 بهمن 1395 نظرات (0)

مناجاتی سید الشهدا ع و گریز گودال


امام بی کفن را دوست دارم
شه دور از وطن را دوست دارم

به سینه می زنم در تکیه هایش
من این سینه زدن را دوست دارم

میان روضه هایش بی قرارم
و این مضطر شدن را دوست دارم...


...لبم ذکر "حسین جانم" گرفته
بخوان روضه دلم را غم گرفته


خوشا آن دیده که با گریه ، تر شد
خوشا آن دل که از غم با خبر شد

بخوان روضه که زینب در به در شد
رفیق گریه اش خون جگر شد

همان زینب که جان نیمه جانش
شبیه شمع، آب و مختصر شد


 به گریه رفت بر بالای گودال
سرش را بر زمین زد، رفت از حال...


... غریب نینوا شد تکه تکه
به زیر تیغ ها شد تکه تکه

سرش از تن جدا شد ضربه ضربه
تنش در خون رها شد تکه تکه

به وقت دیدنش در زیر نیزه
دل زینب جدا شد تکه تکه


بزن لطمه که زینب لطمه زن شد
کنارش، جسم عشقش بی کفن شد


تمام ماجرا با غصه طی شد
سرش با خنجری از پشت پی شد

به پیش چشم پر از اشک زینب(س)
سر ارباب مظلومان به نی شد

به روی طشت زر افتاد، آخر
پس از خون بصر مهمان مِی، شد


نه از مِی ، امشب از خون باده سر کن
تو از داغ مدینه دیده تر کن


مدینه، ای امان از این مدینه
امان از این غم و از بغض و کینه

همیشه دست طعمه بر زمینه
همیشه گرگ در حال کمینه

لگد آمد به استقبال زهرا (س)
ز ضرب میخ در شد پاره سینه


نخوان روضه که مهدی ، روضه خوانه
بریزد اشک، از غم دانه دانه



جعفر ابوالفتحی

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 329 سه شنبه 28 دی 1395 نظرات (0)

دوباره آمدم از راه دور سمت حرم
سلام حضرت آقا سلام بال و پرم

جواب میدهی آیا به این گدا آقا
که من تمامیِ عمرم به شوق در به درم

عزیز فاطمه هر شب به یاد کرببلا
هزار چشمه ی جوشان چکید از بصرم

مرا به خادمیِ خانه ات قبولم کن
به حق ندبه و اشک و زیارت سحرم

مرا ز بدو تولد به برکت تربت
سپرد دست تو ،آقای مهربان، پدرم

هنوز نغمه لالاییَم به گوشم هست
حسین، ذکر لب مادرم، کنار سرم

به احترام شهیدان کربلا باید
به غیر شال عزایم، دگر کفن نبرم

تو را به جان عزیزت ردم مکن مولا
که بی تو میرود از دست حاصل و ثمرم

چه خوب می شود آقا که آخر این راه
به زیر بار عزای تو خم شود کمرم

به یاد خشکی لبهات، وقت نوشیدن
به جای رفع عطش ،سوخت یکسره جگرم

هزار سال گذشت از غروب خون، اما
هنوز میرسد آوای ناله ی.. پسرم'''''''

(بُنَیِّ قتلوک ذبحوک و من الماء منعوک،،،،،)

محمد قاجار

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 317 سه شنبه 28 دی 1395 نظرات (0)

ذکر لبم  روبه حرم  لبیک ارباب
تو سَیـّدی من نوکرم لبیک ارباب

من از اهـالی دیار روضه هایم
نذری کوی دلبرم  لبیک ارباب

با اِتًکا بر اشکهای روضه ی تو
شد این گدایت محترم لبیک ارباب

وقتی شنیدم روی پیکر سر نداری
نذر سرت کردم سرم لبیک ارباب

پیراهنت را گرگهای دشت بردند
تو تا کـفن کردی کرم لبیک ارباب

لب تشنه ماندی ومرا سیراب کردی
درروضه ات واشد پَرم لبیک ارباب

پای سرِبر نیزه ات زینب به سر زد
شد ندبه خوان تو حرم لبیک ارباب

حسین ایمانی

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 505 یکشنبه 19 دی 1395 نظرات (0)

یاحسین جان


آقا حسین ، عبد سراپا گناه من
شرمنده من ، مانده من و روسیاه من
اوج عطا حسین ، ته کوره راه من
از هر کجا رانده و بی سرپناه من
من را صدا زده که به اینجا نشسته ام
در روضه و مقابل زهرا نشسته ام
من را نگاه کرده  فدای نگاه او
جان ریختم ز عشق به پای نگاه او
من گریه می کنم به هوای نگاه او
    شاید شوم عبد و گدای  نگاه او
دادم هر آنچه بود نگاهم کند حسین
در چشم من اشک فراهم کند حسین
بودم پر از گناه ، لیاقت نداشتم
در دامنم قطره ای طاعت نداشتم
یک روز با حسین رفاقت نداشتم
در سینه ذره ای ز محبت نداشتم
جز بر حسین به هیچ کسی رو نمی زنم
در پشت هیچ خانه ای زانو نمی زنم
آقا اگر که اوست ، گنهکار می شوم
به اهل این خانه بدهکار می شوم
با هر بهانه باز گرفتار می شوم
دارای حال و روز اسفبار می شوم
گفتم حسین و زود مرا هم بغل گرفت
این سینه ام مزه ی شهد عسل گرفت
بی چاره من ...فقیر من... اما کریم او
من بی نوا و صاحب خوان نعیم او
من دست و پا گیر و یگانه رحیم او
احسان در بساط خدا از قدیم او
آدم" حسین" گفت که آدم خطاب شد
 یک قطره گریه جای عذابش حساب شد
من را کشاند روضه و اینجا نشسته ام
میلی نداشتم ولی حالا نشسته ام
یک گوشه ای رفتم و تنها نشسته ام
با دلخوری به حالت دعوا نشسته ام
من نا امید آمدم من را نگاه کرد
کوه گناه بنده را چون پرّ کاه کرد
گفتم عطش راه به سوی حرم زدم
تا کربلا راه جدیدی رقم زدم
باید ببینم چه گِلی بر سرم زدم
از تشنگی گفت و دلم را به غم زدم
از عرش ناله های بُنی بلند شد
زهرا رسید و روضه ی ما دلپسند شد
در زیر نیزه ها کمرش تیر می کشد
افتاده و بال و پرش تیر می کشد
از درد بسیار ، سرش تیر می کشد
زینب ز چشمان ترش ...تیر می کشد
می گفت : فاطمه پسرم را رها کنید
بر پیکرش حداقل بوریا کنید


#محمد_سعید_طالبی

 

خادم الزهرا (س) بازدید : 1513 شنبه 11 دی 1395 نظرات (0)

کِی شود حُر شَوَم و توبه ی مردانه کنم؟!
سینه ام را ز چه مَنزلگهِ بیگانه کنم؟!

سینه ویران شده ی توست به ولله حسین
گنج را من طلب از سینه ی ویرانه کنم

ای تو مستانگی من! چه لزومی دارد
عشقِ تو باشد و من باده به پیمانه کنم

میروَم‌ هیئت و در بَدو ورودَم زین پَس
مشکلی نیست اگر نیّت میخانه کنم

خنده ای کُن بوَزَد بویِ خوشِ سیبِ حرم
وَ اناری بده تا با دل و جان دانه کنم

آه اگر شمع تویی تا به اَبد شرمَم باد
خنده بَر حالِ پُراز گریه ی پروانه کنم

ای سَرِ نیزه نشین کاش نسیمی بودم
تا که گیسویِ پریشانِ تو را شانه کنم

بارها توبه شکستَم تو ولی بخشیدی
کِی شَوَد حُر شَوَم و توبه ی مردانه کنم؟!




محسن کاویانی

خادم الزهرا (س) بازدید : 675 سه شنبه 07 دی 1395 نظرات (0)

من زمین گیرم ، گرفتارم.. دعایم کن حسین
از خودم والله بیزارم ..دعایم کن حسین

ناظر من بودی و من ملتفت بودم ولی..
باز هم آلوده رفتارم ..دعایم کن حسین

روبه موتم چون که باشد دردهایم لا علاج
سال های سال بیمارم..دعایم کن حسین

می کنم توبه ولی دنبال عصیان می دوم!!!
به خدا خسته ز تکرارم ...دعایم کن حسین

نیستم پیش تو و پشتم به جایی گرم نیست
در بیابان بوته ای خارم....دعایم کن حسین

هرچه من بد می کنم تو مهربانی می کنی
من به تو خیلی بدهکارم....دعایم کن حسین

از تو دورم که رفیق خلوتم شیطان شده
زخم خورده از همین یارم ..دعایم کن حسین

تو نگاهم می کنی و من خجالت می کشم
نوکرم..افسوس سربارم!! دعایم کن حسین

صبر کن حرفی است که مانده درون سینه ام
هر چه باشم دوستت دارم..دعایم کن حسین

خورده بر کارم گره با دست تو وا می شود
حاجت کرب وبلا دارم..دعایم کن حسین

محمد سعید طالبی

تعداد صفحات : 118

درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 46
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 729
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 8,041
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 79
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 11,442
  • بازدید ماه : 18,769
  • بازدید سال : 393,569
  • بازدید کلی : 22,640,530