تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
به میخ بگید: اینجا درِ عالم اسراره، نزن!
به در بگید: کنار این لاله یه دیواره، نزن!
بگید به آتش: نسوزون دامن بانوی منو
شعله به قلب عاشقی که پیش دلداره نزن!
برگِ گُله صورت اون، طاقت سیلی نداره
ـ مثل خدا ـ یاسِ منم یک گل بیخاره، نزن!
صاعقهی کینه! ببین این روزا این بانو خودش
ابر بهاری شده و یکسره میباره، نزن!
این در عرشم که نبود، جای لگدهای تو نیست
شش ماهه زهرا تو دلش اسم خدا داره، نزن!
برگهی اثبات فدک، نیست توی دستش به خدا
تنها توی دستای اون گوشهی دستاره، نزن!
پاسخ حرفای یه زن قبضهی شمشیره مگه
حداقل تا جلوی چشم یه سرداره، نزن!
وا شدن دستای اون اینهمه شلاق نمیخواد
فاطمه از غصهی من چند روزه بیماره، نزن!
صبر منو دیدی و من پنجهی کفتارو دیدم
حالا که فهمیدی علی شیر بیآزاره، نزن!
دستامو که بستی بسه، با صبر من بازی نکن
نمک به زخم اسیری که نداره چاره، نزن!
هی به خودم میگم: علی! اینقده بیتابی نکن
ناله ـ ببین زینب اگه میشنوه، بیداره ـ نزن!
به در بگید: کنار این لاله یه دیواره، نزن!
بگید به آتش: نسوزون دامن بانوی منو
شعله به قلب عاشقی که پیش دلداره نزن!
برگِ گُله صورت اون، طاقت سیلی نداره
ـ مثل خدا ـ یاسِ منم یک گل بیخاره، نزن!
صاعقهی کینه! ببین این روزا این بانو خودش
ابر بهاری شده و یکسره میباره، نزن!
این در عرشم که نبود، جای لگدهای تو نیست
شش ماهه زهرا تو دلش اسم خدا داره، نزن!
برگهی اثبات فدک، نیست توی دستش به خدا
تنها توی دستای اون گوشهی دستاره، نزن!
پاسخ حرفای یه زن قبضهی شمشیره مگه
حداقل تا جلوی چشم یه سرداره، نزن!
وا شدن دستای اون اینهمه شلاق نمیخواد
فاطمه از غصهی من چند روزه بیماره، نزن!
صبر منو دیدی و من پنجهی کفتارو دیدم
حالا که فهمیدی علی شیر بیآزاره، نزن!
دستامو که بستی بسه، با صبر من بازی نکن
نمک به زخم اسیری که نداره چاره، نزن!
هی به خودم میگم: علی! اینقده بیتابی نکن
ناله ـ ببین زینب اگه میشنوه، بیداره ـ نزن!
تعداد بازديد : 153
چهارشنبه 17 اسفند 1390 ساعت: 17:33
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب