تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
دل آشفته ام را رفتی و آشفته تر کردی
سراپای وجودم را ز داغت شعله ور کردی
من و تو هر دو تنها و غریب شهر غم بودیم
تو راحت گشتی اما غربتم را بیشتر کردی
به سوی مسجدم با دست بسته چونکه می بردند
خودت را در حمایت از من تنها سپر کردی
فقط فهمید دستم پهلویت زخمی شده اما
نمی دانم چسان شبهای محنت را سحر کردی
امیر عشق شد با رفتنت خانه نشین، زهرا
چرا ای لاله پرپر مرا خونین جگر کردی
محمود شریفی (کمیل)
تعداد بازديد : 160
جمعه 18 اسفند 1391 ساعت: 6:18
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب