تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
اشعار شب تاسوعا – محمد علی کردی
مشک برداشت به دریا برود برگردد
پی یک جرعه تسلا برود برگردد
امر این بود که شمشیر حمایل نکند
با کمی صبر و مدارا برود برگردد
ذوالفقارش کمی آرام بگیرد به نیام
و عجل صبرکند تا برود برگردد
همه ی وحشت دشمن هم از این بود فقط
که علمدار مبادا برود برگردد
پشت یک سد هزاران نفره دریا بود
درخودش دیدکه تنها برود برگردد
هدف تیر و کمانها دل مَشکی شد تا
نگذارندکه سقا برود برگردد
دختری فکر نمیکرد به دنبال عمو
با قدخم شده بابا برود برگردد
ساعتی بعد ؛ علی... آب... سه شعبه... بابا
مانده سوی حرم آیا برود ؟...برگردد ؟...
محمد علی کردی
تعداد بازديد : 277
یکشنبه 11 آبان 1393 ساعت: 11:20
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب