حضرت علی اصغر(ع) یک شاپرک شد تا بسوزاند پرش را وقتی بهانه کرد چشمان ترش را پروانه شد دور و بر شمع وجودش تا شعله ورسازد همه خاکسترش را سوزاند

حضرت علی اصغر(ع) یک شاپرک شد تا بسوزاند پرش را وقتی بهانه کرد چشمان ترش را پروانه شد دور و بر شمع وجودش تا شعله ورسازد همه خاکسترش را سوزاند

حضرت علی اصغر(ع) یک شاپرک شد تا بسوزاند پرش را وقتی بهانه کرد چشمان ترش را پروانه شد دور و بر شمع وجودش تا شعله ورسازد همه خاکسترش را سوزاند

حضرت علی اصغر(ع) یک شاپرک شد تا بسوزاند پرش را وقتی بهانه کرد چشمان ترش را پروانه شد دور و بر شمع وجودش تا شعله ورسازد همه خاکسترش را سوزاند

حضرت علی اصغر(ع) یک شاپرک شد تا بسوزاند پرش را وقتی بهانه کرد چشمان ترش را پروانه شد دور و بر شمع وجودش تا شعله ورسازد همه خاکسترش را سوزاند
حضرت علی اصغر(ع) یک شاپرک شد تا بسوزاند پرش را وقتی بهانه کرد چشمان ترش را پروانه شد دور و بر شمع وجودش تا شعله ورسازد همه خاکسترش را سوزاند
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت علی اصغر(ع) یک شاپرک شد تا بسوزاند پرش را وقتی بهانه کرد چشمان ترش را پروانه شد دور و بر شمع وجودش تا شعله ورسازد همه خاکسترش را سوزاند

حضرت علی اصغر(ع)

یک شاپرک شد تا بسوزاند پرش را

وقتی بهانه کرد چشمان ترش را

پروانه شد دور و بر شمع وجودش

تا شعله ورسازد همه خاکسترش را

سوزاند خشکستان لبهای کبودش

باغ و بهارستان قلب مادرش را

شش ماه بین پیله ی قنداقه اش سوخت

تا که برون آورد از پیله سرش را

پوسید پیله تا ببوسد بی بهانه

تیر سه شعبه نازُ کای حنجرش را

ناصافی عصر لبش ناصاف تر شد

تا بیشتر دلگیر سازد مادرش را

میرفت تا در دست بی رحمان نبیند

خلخال های دست و پای خواهرش را

 شاعر : رضا دین پرور


تعداد بازديد : 93
سه شنبه 19 آذر 1392 ساعت: 5:05
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف