loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 255 چهارشنبه 25 تیر 1393 نظرات (0)

باز داغ سيـــــنه بي اندازه شد

بار ديگر كــهنه زخمي تازه شد

 

شب رسيدو بام  كوفــه تار شد

باز دردي آشـــــنا تكرار شد

 

کرچه شب بود و فلك درخواب بود

سينه هايي تا سحر بي تاب بود

 

آه فضلزخم ها آغــــاز گشت

نيمه شب آرام دربی باز گشت

 

مي چكـد خون از دلي افروخته

باز شد در مثل درب سوخـــته

 

رخت مشكي رابه تن پوشيدورفت

سنگ غسلي راحسن بوسيد و رفت

 

گريه اي بر سينه خنجر مي زند

باز هم عباس بر سر مي زنـــد

 

چشم زينب در قفا مبهوت بود

بر سر دوش دو تن تابـوت بـود

 

مي كشد آه از جگر از بي كسي

مي رود تابوتي از دلواپــــسـي

 

روضه هايش مانده اما در گلو

مي رود باباي زينب پيـــش رو

 

بس كه زد خود را نوايش زخم شد

چشمها و گونه هايش زخم شد

 

با دلي پر خــون و زار وآتشين

ناله زد بر شانه ی ام البنــيــــن

 

درد تشییع جنازه دیدنیست

روی سنگی خون تازه دیدنیست

 

شاعر: حسن لطفی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 60
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 141
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,459
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,753
  • بازدید ماه : 26,080
  • بازدید سال : 400,880
  • بازدید کلی : 22,647,841