امام هادی النقی(ع)-شهادت آسمان را اگر امان بدهند ابر و باران بیکران بدهند به دل تنگ او چو گوشه ای از غربتت را اگر نشان بدهند تا قیام قیام می

امام هادی النقی(ع)-شهادت آسمان را اگر امان بدهند ابر و باران بیکران بدهند به دل تنگ او چو گوشه ای از غربتت را اگر نشان بدهند تا قیام قیام می

امام هادی النقی(ع)-شهادت آسمان را اگر امان بدهند ابر و باران بیکران بدهند به دل تنگ او چو گوشه ای از غربتت را اگر نشان بدهند تا قیام قیام می

امام هادی النقی(ع)-شهادت آسمان را اگر امان بدهند ابر و باران بیکران بدهند به دل تنگ او چو گوشه ای از غربتت را اگر نشان بدهند تا قیام قیام می

امام هادی النقی(ع)-شهادت آسمان را اگر امان بدهند ابر و باران بیکران بدهند به دل تنگ او چو گوشه ای از غربتت را اگر نشان بدهند تا قیام قیام می
امام هادی النقی(ع)-شهادت آسمان را اگر امان بدهند ابر و باران بیکران بدهند به دل تنگ او چو گوشه ای از غربتت را اگر نشان بدهند تا قیام قیام می
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام هادی النقی(ع)-شهادت آسمان را اگر امان بدهند ابر و باران بیکران بدهند به دل تنگ او چو گوشه ای از غربتت را اگر نشان بدهند تا قیام قیام می

امام هادی النقی(ع)-شهادت

 

آسمان را اگر امان بدهند

ابر و باران بیکران بدهند

به دل تنگ او چو گوشه ای از

غربتت را اگر نشان بدهند

تا قیام قیام می گرید

از غمت ای امام می گرید

دهمین حجت و امام سلام

به دل خسته ات سلام سلام

به حریم غریب سامره ات

از دل شیعه مستدام سلام

حرمت قلب شیعه غارت شد

به حریم تو تا جسارت شد

دل تو بوستان احساس است

به اهانت چقدر حساس است

تاول زیر پات آقاجان

اثر ظلم آل عباس است

ظلم کرده است بر امام دهم

متوکّل که بود" أَخبَثَهُم"

متوکل آن خلیفه ی نامرد

تا تو را سوی سامرا آورد

منزلت داد در سرای گدا

بی حیا شرم از رسول نکرد

کاش بودم گدای سامرا

می شدم کاش همنشین شما

به سرای تو یورش آوردند

نیمه شب، پابرهنه ات بردند

تا تو آقا به خانه برگردی

کودکانت چه غصه ها خوردند

آن زمان یاد حیدر افتادی

یاد بازوی مادر افتادی

ای مه فاطمه، عزیز خدا

تو کجا، سفره ی شراب کجا

بی ادب تا به تو تعارف کرد

جامی از آن شراب ای آقا

صورتت سرخ شد، تنت لرزید

گفتی ای وای عمه ام چه کشید

باده تا خورد آن شراب پرست

سر جد مرا گرفت به دست

با اهانت به رأس پاک حسین

چه غروری ز عمه ام بشکست

نظری کرد بر سر ارباب

زینب تو کجا و بزم شراب

 

 


تعداد بازديد : 74
جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت: 18:39
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف