امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت ای اختر برج هُدی ، روح طهارت آقا سلامی از دل و جان ها نثارت ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها نامت علی،هادی است ا

امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت ای اختر برج هُدی ، روح طهارت آقا سلامی از دل و جان ها نثارت ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها نامت علی،هادی است ا

امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت ای اختر برج هُدی ، روح طهارت آقا سلامی از دل و جان ها نثارت ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها نامت علی،هادی است ا

امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت ای اختر برج هُدی ، روح طهارت آقا سلامی از دل و جان ها نثارت ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها نامت علی،هادی است ا

امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت ای اختر برج هُدی ، روح طهارت آقا سلامی از دل و جان ها نثارت ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها نامت علی،هادی است ا
امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت ای اختر برج هُدی ، روح طهارت آقا سلامی از دل و جان ها نثارت ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها نامت علی،هادی است ا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت ای اختر برج هُدی ، روح طهارت آقا سلامی از دل و جان ها نثارت ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها نامت علی،هادی است ا

امام هادی النقی(ع)-مدح و شهادت

 

ای اختر برج هُدی ، روح طهارت

آقا سلامی از دل و جان ها نثارت

ای نام روح افزای تو هادیِ دل ها

نامت علی،هادی است اسم مُستعارت

راه میان بُر را به دل ها باز كردی

هركس كه دارد قصد پابوس و زیارت

با اینكه دستت بسته امّا سفره داری

از دور سائل را تو بنشانی كنارت

حتی تو در تبعیدگاهت یاد مایی

هر روز می اُفتد به سمت ما گذارت

گاهی گِره كور است امّا می شود باز

پیداست یار ماست قلب غمگسارت

□□

تو آن طبیب حاذقِ در بند هستی

كز ظلم نامردان شده غربت دچارت

غربت نه از دشمن كه گاه از دوست دیدی

یك ذره امّا كم نشد از اقتدارت

چیزی نگفتی از سعایت های یاران

شِكوِه نكردی از عدوی بی شمارت

حتی حسن از مكرِ بدخواهان به سختی

می آمد و یك لحظه می شد هم جوارت

در سامرا هر قومی از دشمن اَمان داشت

زندانیِ زهرا ولیكن در مَرارت

با اینكه عالم تحت فرمان شما بود

تحریم شد حتی تو را باغ و بهارت

در پادگان ها زندگی كردن محال است

دشمن اُمیدی داشت زین طرح حقارت

می خواست دست آل زهرا را ببندد

می خواست اصلاً مَحو سازد اعتبارت

وقتی حریف پَرتُوِ نورت نمی شد

دیگر بنا می كرد بر عترت جسارت

□□

ای سامرایت كربلای حضرت تو

ای همچو عمّه شد اسیری افتخارت

از بس به یاد عمّه ات خون گریه كردی

شد پِلكِ چشمت زخم ، زان ، داغ اسارت

گاهی ندا می كردی : ای جدّ غریبم

جانم فدای خواهر شب زنده دارت

گاهی كه از دشمن اهانت می شنیدی

یاد رقیه یاد زینب بود یارت

روزی كه آن كَذّابه آتش بر دلت زد

با نام زینب خواست سازد بی قرارت

كذّابه آنجا طعمۀ درّندگان شد

نفرینِ تو سوزاند او را در حرارت

كّذاب ها این روزها هم نقشه دارند

آن نقشه ای كه شد پیاده در مزارت

تهدید زینب را به سر می پَروَرانند

جان رقیه چاره ای كن بر تبارت

صد بار آتش در حرم افتاد بس نیست؟

آیا هنوز آن فتنه را داری نظارت

آری مگر شیعه بمیرد دسته جمعی

تا باز هم تكرار گردد آن جسارت

بالای گنبد پرچمِ سبز ابالفضل

یعنی كه اینجا علقمه ما ذوالفقارت

بر هر ضریحی پرچم سرخ حسینی

یعنی كه اینجا كربلا ما رهسپارت

می خوانم اینك صاحب تیغ و علم را

با نهضتش آزاد سازد هر حرم را

***

حاج محمود ژولیده


تعداد بازديد : 121
جمعه 12 اردیبهشت 1393 ساعت: 18:35
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف