بالت شكسته است و چه پرواز ميكني اين كار را به نيت اعجاز ميكني بابا كه آمده به خرابه سخن بگو داري

بالت شكسته است و چه پرواز ميكني اين كار را به نيت اعجاز ميكني بابا كه آمده به خرابه سخن بگو داري

بالت شكسته است و چه پرواز ميكني اين كار را به نيت اعجاز ميكني بابا كه آمده به خرابه سخن بگو داري

بالت شكسته است و چه پرواز ميكني اين كار را به نيت اعجاز ميكني بابا كه آمده به خرابه سخن بگو داري

بالت شكسته است و چه پرواز ميكني اين كار را به نيت اعجاز ميكني بابا كه آمده به خرابه سخن بگو داري
بالت شكسته است و چه پرواز ميكني اين كار را به نيت اعجاز ميكني بابا كه آمده به خرابه سخن بگو داري
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بالت شكسته است و چه پرواز ميكني اين كار را به نيت اعجاز ميكني بابا كه آمده به خرابه سخن بگو داري

 

بالت شكسته است و چه پرواز ميكني

اين كار را به نيت اعجاز ميكني

بابا كه آمده به خرابه سخن بگو

داري چرا براي پدر ناز ميكني

 

راحت بگو چه شد كه نگاهت كبود شد

بغضت به سينه مانده و آهت كبود شد

من شاهدم چگونه به رويت كشيده زد

آنگونه زد كه صورت ماهت كبود شد

 

بالت شكسته است پرت را تكان مده

بابا رسيده است كنار تو جان مده

از پنجه هاي زبر و حرامي سخن بگو

اما دو گوش غارتي ات را نشان مده

شاعر: محمد حسن بيات لو

 


تعداد بازديد : 89
جمعه 08 شهریور 1392 ساعت: 9:59
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف