تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
چه سالها که گذشت و بهار منتظر است
بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظر است
چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند
شقایق ِ دل ِ ما ، داغدار منتظر است
از این لباس سیاه عزا ، دلش پوسید
سحر مگر برسد ، شام ِ تار منتظر است
بهانه گیر شدند و به گریه افتادند
ستاره کشت خودش را ، سه تار منتظر است
چه قدر پنجره باز است رو به سوی امید
چه قدر دلشده ی بیقرار منتظر است
مگر به مقصد ِ خورشید رو بگرداند
در ایستگاه ِ تغزّل ، قطار منتظر است
کویر شد دل عشّاق و آسمان خشکید
بیا که عشق ببارد ، بهار منتظر است
محمدرضا سليمي
تعداد بازديد : 69
دوشنبه 03 تیر 1392 ساعت: 5:30
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب