اشعار ماه محرم - اشعار روز عاشورا - سید محمد بابامیری
سر می کشد در حنجری آتش گرفته
غمناله های خواهری آتش گرفته
اینجا کبوتر بچه ها را یک کبوتر
پیچیده در بال و پری آتش گرفته
فریاد عصمت شعله می گیرد دمادم
از تار و پود معجری آتش گرفته
بشتاب زینب ! درمیان شعله ها باز
دامان طفل دیگری آتش گرفته
آنسوی فریاد عطش صد حنجره دارد
در لای لای مادری آتش گرفته
از داغ این آلاله های غرقه در خون
هر گوشه چشمان تری آتش گرفته
قرآن تلاوت می کند فرزند قرآن
از روی نیزه با سری آتش گرفته
پیش نگاه خسته ی پروانه ، شمعی
افتاده بر خاکستری آتش گرفته
بی شک تمام این وقایع ریشه دارد
در ارتفاعات دری آتش گرفته
سید محمد بابامیری