محسن حنیفی امام جواد(ع)-شهادت وقت دریا شدن و موسم باران شده است روضه ات شکر دوباره به من احسان

محسن حنیفی امام جواد(ع)-شهادت وقت دریا شدن و موسم باران شده است روضه ات شکر دوباره به من احسان

محسن حنیفی امام جواد(ع)-شهادت وقت دریا شدن و موسم باران شده است روضه ات شکر دوباره به من احسان

محسن حنیفی امام جواد(ع)-شهادت وقت دریا شدن و موسم باران شده است روضه ات شکر دوباره به من احسان

محسن حنیفی امام جواد(ع)-شهادت وقت دریا شدن و موسم باران شده است روضه ات شکر دوباره به من احسان
محسن حنیفی امام جواد(ع)-شهادت وقت دریا شدن و موسم باران شده است روضه ات شکر دوباره به من احسان
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
محسن حنیفی امام جواد(ع)-شهادت وقت دریا شدن و موسم باران شده است روضه ات شکر دوباره به من احسان

امام جواد(ع)-شهادت

 

وقت دریا شدن و موسم باران شده است

 روضه ات شکر دوباره به من احسان شده است

هر کسی گریه کند غربت بی مثل تو را

 هم نفس با نفس شاه خراسان شده است

من بمیرم که به جان دادن تو می خندند

 اثر زهر به جسمت چو نمایان شده است

یک طرف زهر هلاهل طرفی هلهله ها

 چقدر برجگرت زخم، فراوان شده است

سهم آب تو زمین خورد؛ لبت خورد ترک

 آب از خشکی لب های تو گریان شده است

تا سر بام کشیدند تنت را به زمین

 بی سبب نیست که گیسوت پریشان شده است

شکر گیسوی تو را پنجۀ دشمن نکشید

 دشمنت پیرهن کهنه ات از تن نکشید


تعداد بازديد : 187
سه شنبه 25 مهر 1391 ساعت: 14:02
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط جواد قدوسی در تاریخ 1391/07/25 و 16:04 دقیقه ارسال شده است

جواد قدوسی

معدن جود و كرم ابن الرضا

ساقي چشم ترم ابن الرضا

من كه مست اين همه لطفت شدم

داده اي بال و پرم ابن الرضا

نام زيباي شما از كودكي

ياد داده مادرم ابن الرضا

من غلامم تا ابد در اين حريم

مي بري ام تا حرم ابن الرضا

امشبي را نوحه خواني ميكنم

بهر تو نوحه گرم ابن الرضا


دست تو كار خدايي ميكند

از همه مشكل گشايي ميكند


تا كه لطف تو به من ابراز شد

اين زبانم بهر روضه باز شد

در حريم خانه نامحرم شدي

اين نوا ، آخر طنين انداز شد

رقص و پاكوبي بماند جاي خود

تا كه آهنگش در اينجا ساز شد

زهر كينه ميكشد آخر تو را

تشنه ماندي ، اين خودش يك راز شد

العطش گفتي و عطشاني هنوز

روضه روز دهم آغاز شد


ياد آن روز و شهيدان خدا

گريه هاي خواهري در كربلا

من بميرم پيكرش بي جان شده

العطش روي لبش مهمان شده

او حسين است و عزيز مصطفي

پس چرا آخر تنش عريان شده

پيرهن را برده اند و عاقبت

پيكر او ، طعمه گرگان شده

خون نشسته در تمام كربلا

اربا اربا مصحف قرآن شده

عاقبت بي سر ميان قتلگاه

مظهري از حضرت رحمان شده


دل پريشان مادرش زهرا رسيد

قد او از اين همه غربت خميد

شاعر : جواد قدوسي

ممنون



کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف