ناگهان خلوت من با زدني ريخت به هم مجلس ذكر ِ مرا بد دهني ريخت به هم رويِ اين ساقِ ترك خورده بلندم

ناگهان خلوت من با زدني ريخت به هم مجلس ذكر ِ مرا بد دهني ريخت به هم رويِ اين ساقِ ترك خورده بلندم

ناگهان خلوت من با زدني ريخت به هم مجلس ذكر ِ مرا بد دهني ريخت به هم رويِ اين ساقِ ترك خورده بلندم

ناگهان خلوت من با زدني ريخت به هم مجلس ذكر ِ مرا بد دهني ريخت به هم رويِ اين ساقِ ترك خورده بلندم

ناگهان خلوت من با زدني ريخت به هم مجلس ذكر ِ مرا بد دهني ريخت به هم رويِ اين ساقِ ترك خورده بلندم
ناگهان خلوت من با زدني ريخت به هم مجلس ذكر ِ مرا بد دهني ريخت به هم رويِ اين ساقِ ترك خورده بلندم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ناگهان خلوت من با زدني ريخت به هم مجلس ذكر ِ مرا بد دهني ريخت به هم رويِ اين ساقِ ترك خورده بلندم

ناگهان خلوت من با زدني ريخت به هم

مجلس ذكر ِ مرا بد دهني ريخت به هم

 

رويِ اين ساقِ ترك خورده بلندم كردند

استخوانم پس ِ هر پا شدني ريخت به هم

 

كار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است

نظري كرده ام و قلب زني ريخت به هم

 

ديد حساس شدم آمد و دشنامم داد

پسر فاطمه را با سخني ريخت به هم

 

لعنتي بس كه از اين موي سرم ميگيرد

زلف آشفته به هر آمدني ريخت به هم

 

كار تشييع مرا لنگه دري عهده گرفت

از غم من دلِ هر سينه زني ريخت به هم

علي اكبر لطيفيان


تعداد بازديد : 173
سه شنبه 24 مرداد 1391 ساعت: 9:14
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف