loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 91 سه شنبه 09 خرداد 1391 نظرات (0)

 صل الله عليك يا اباعبدالله

برسانند اگر تربت دلداران را

در مي آرند ز هر دلهره بيماران را

همه سرمايه ي يك اهل كرامت كرم است

احتياجي به دِرَم نيست ، كرم داران را

يوسف آن است كه از تخت تنزل نكند

بارها گر بفرستند خريداران را

در بهشت تو چرا حرف جهنم بزنيم

قلم عفو بگيريد گنه كاران را

سر كه گرم است پي كار تو دل هم گرم است

باز دلگرم تو كردند سر ِياران را

كورتر كن گره ام را ، نكند باز كني

وا مكن از سر خود جمع گرفتاران را

گريه تا هست حرام است نماز باران

چه خيالي است بگيرند اگر باران را

بعد از اين پيرهني با يقه ي تنگ مپوش

خون مكن اين جگر سرخ ِهواداران را

*****

رب الارباب شد ، الله صفاتي كه رسيد

شد حسين ابن علي جلوه ي ذاتي كه رسيد

بود منظور همان گريه براي ارباب

اندر آن ظلمت شب آب حياتي كه رسيد

ظاهرش كرب و بلا ، باطنش عرش الرّحمان

اذن معراج شد آن برگ براتي كه رسيد

كرمت دست نينداخت مرا دست گرفت

طيب الله به كشتي نجاتي كه رسيد

بيشتر از همه تو گردن ما حق داري

به دليل همه ي اين بركاتي كه رسيد

لبم از مهريه ي فاطمه سيراب نشد

تشنه تر كرد مرا آب فراتي كه رسيد

*****

بال فطرس به عنايات تو پر ميگيرد

تا غلام تو شود بال سفر ميگيرد

دل ما خرج كه شد قيمت آن بالا رفت

سنگ در كنج حرم ، قيمت زرّ ميگيرد

بهترين سود همين است كه در چشم تر است

به تو دل ميدهد و چند گُهر ميگيرد

چقدر زود در ِ خانه ي تو ريخته اند

وقت خيرات ، گدا زود خبر ميگيرد

بين فرزند و غلامت نگذاري فرقي

كرم تو همه را مدِّ نظر ميگيرد

چقدر فاطمه تشنه ست در اين ششماهه

انَاالعطشان تو انگار جگر ميگيرد

*****

اَرني گفتنم از هر سخنم مي آيد

ولي از سمت تو هر بار لَني مي آيد

كاروان راه مينداز ، بمان تا برسم

دارد از راه اُويس قرني مي آيد

تا زمين هاي يمن مِهر علي را دارند

به قنوت تو عقيق يمني مي آيد

كرم ذاتي دست تو از آن جانب در

قبل هر گونه عرق ريختني مي آيد

رنگ هرآنچه ببافد به تنت سرخ بُود

به تو از فاطمه هر پيرهني مي آيد

پيرهن نيز به جسم تو افاقه نكند

به تو انگار همان بي كفني مي آيد

(علي اكبر لطيفيان)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 69
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 998
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 11,522
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 86
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,923
  • بازدید ماه : 22,250
  • بازدید سال : 397,050
  • بازدید کلی : 22,644,011