تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
به نام فاطمه سلام و صد درود
سلام ما به آن گل یاس کبود
وای 3 مادر زینب
میان کوچه ای پر از گرد و غبار
شکسته فاطمه شکسته ذوالفقار
از کوچه رد نمی شد اون روز ای کاش مادرم و می زد جلوی داداش
یک طرف مادرم افتاده و یک طرف افتاده گوشواره هاش
وای 3 مادر زینب
پرستوی علی شکست بال و پرش
حسن رو مادرم گرفته در برش
آه می کشید مادر می گفت وای کمرم حسن می گفت به زیر لب وای مادرم
مادرم اشک داداش و گرفت و گفت مردی شدی گریه نکن ای پسرم
وای 3 مادر زینب
محسن حنیفی
منبع : بی پلاک
تعداد بازديد : 125
یکشنبه 03 اردیبهشت 1391 ساعت: 5:25
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب