ـــلی گم کرده ام می جویم او را بهر گـــــــــل می رسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن د

ـــلی گم کرده ام می جویم او را بهر گـــــــــل می رسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن د

ـــلی گم کرده ام می جویم او را بهر گـــــــــل می رسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن د

ـــلی گم کرده ام می جویم او را بهر گـــــــــل می رسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن د

ـــلی گم کرده ام می جویم او را بهر گـــــــــل می رسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن د
ـــلی گم کرده ام می جویم او را بهر گـــــــــل می رسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن د
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
ـــلی گم کرده ام می جویم او را بهر گـــــــــل می رسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن د

ـــلی گم کرده ام می جویم او را         بهر گـــــــــل می رسم می بویم او را

گل من یک نشانی در بدن داشت          یکــــــــــی پیراهن کهنه به تن داشت

اگــــــــــــــر پیدا کنم زیبا گلم را          بـــــــــــه آب دیدگان می شویم او را

گـــل گم کرده ات خواهر منم من          سُرور سینـــــــــه ات خواهر منم من

نشـــانی را که گفتی جان خواهر           کــــــــه دارد در بدن خواهر منم من

در آنـــــــــــدم زینب غم دیدۀ زار          روان اشـــک از دو چشمان گهربار

شتــابان رفت و آن محزون نالان           بســـــــــوی قتـــــــلگه با حال افکار

صــــــــــدای آشنائی آمدش گوش          که شد از کف برونش طاقت و هوش

بســــوی آن صدا شد زار و نالان          گُـــــــــــــل خود را بدید و کرد افغان


تعداد بازديد : 6125
شنبه 05 فروردین 1391 ساعت: 11:43
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط pourya در تاریخ 1395/02/04 و 20:21 دقیقه ارسال شده است

pourya

مرسی
واقعا زیباست این شعر


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف