loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 131 سه شنبه 01 فروردین 1391 نظرات (0)

در خلوتم که حرف مرا گوش می کنی

هر زشتی ام که هست فراموش می کنی

شرمنده می شوم ز رویت هزار بار

وقتی که تو نگاه خطا پوش می کنی

هرگاه درد و دوری و غربت شود شروع

ما را برای خویش غزل نوش می کنی

چون سوزم از شرار ستمهای روزگار

این شعله را به خنده تو خاموش می کنی

شرط ملازم است که پا جای پا نهد

خود را تو با غلام چه هم دوش می کنی

از دیگران حساب مرا کرده ای جدا

از بس مرا عنایت آغوش می کنی

در بین مردمی و نمی بینمت چرا

ما را به خویش خوانده و مدهوش می کنی

چون می شوم به میکده غرق معارفت

مستم کنی و خالی ام از هوش می کنی

از دکترین مهدویت فارغم که تو

تشدید بر ارادت خودجوش می کنی

جام می و سبوی شهادت به دست توست

آخر مرا خریده و می نوش می کنی

در انتظار آمدنت ایستاده ایم

ما را برای جبهه کفن پوش می کنی (انشاءالله)

از کربلا صدای تو را بشنویم زود

ای خوش دمی که نغمه چاووش می کنی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 58
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 125
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,233
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,527
  • بازدید ماه : 25,854
  • بازدید سال : 400,654
  • بازدید کلی : 22,647,615