رباعیات انتظار
مردم همه دینشان به باد است این جا
دكان فروش دین زیاد است این جا
شرمنده كه كمتر از شما می گوییم
بازار شما كمی كساد است این جا
×××
در هر غم و غصه ای ز جان یادم رفت
از لطف خداوندجهان یادم رفت
پیش همه رفتم و زدم رو اما
از مهدی صاحب الزمان یادم رفت
×××
من بی خبر و تو با خبر از حالم
از تیر گنه شكسته باشد بالم
یك لحظه نمی بری مرا از خاطر
با آن كه دلت خون شده از اعمالم
×××
درشعر و ترانه ام بگویم از تو
در آه شبانه ام بگویم ازتو
ای دار و ندار دلِ من آقاجان
دنبال بهانه ام بگویم از تو