امام زمان(عج)-مناجات
من امشب زار مینالم، چرا مولا! نمیآیی؟
چرا ای صبح بیپایانترین یلدا نمیآیی؟
دلم را نذر کردم تا به چشمانت بیاویزم
ضریح چشمهایت، قبلهگاه ما، نمیآیی؟
طلسم انتظار کهنهی چشم مرا کافی است
که درهم بشکنی با یک نگاه، اما نمیآیی!
تمام جادهها چشمانتظار مقدمت هستند
سوار سبزپوش وادی بطحا! نمیآیی؟
ببین در انتظارم تا نثار مقدمت سازم
دلم را، هستیم، دار و ندارم را، میآیی؟
زمین، آیینهی تاریکی و کفر و تفرعن شد
غرور آخرین از نسل «اعطینا» نمیآیی!
تو گفتی: جمعهی موعود میآیم، نمیدانم
چرا مولا! چرا مولا! چرا مولا! نمیآیی؟