کربلا مروه ی ما، ای حرمت قبله نما
ای صفای حرمت، سعی و صفای دل ما
از حرم تا به حرم منزل ارباب کرم
کن کرم تا که شویم زائر آن صحن و سرا
خاک گیر بر لب من تا که نگویم ای یار
رأس ارباب کرم از بدنش گشته جدا
خواهر شاه بدنبال سر روی نی است
دشمن شاه کند با لگدش دفع بلا
این صدا چیست که گوید سر من رگ به رگ است
می رسد ازسر نی از لب عشق تو ندا
این چه رسمیست میان عربان یا مظلوم
دشمنت با سر نی با سر تو کرده جفا
آن زمانی که سر، خواهر تو خونی گشت
گوییا از ته دل مادر تو کرد ندا
کی عزیز دل زهرا سر تو بشکسته
همچو پهلوی من خسته دل پر ز نوا
نیزه را در سر تو کرد فرو یا ارباب
از غم رأس تو کردیم همین خیمه به پا