یا ام_کلثوم سلام الله علیه
ای که از خون دلم ساخته ای جوهر را
قلم وصف تو سی پاره کند دفتر را
گر ابوالفضل علمدار حسین است تو نیز
بر سر دوش کشیدی علم خواهر را
چشمت آمد به زبان خطبه زهرایی خواند
اشک تو کرده بیان ماهیت کوثر را
آن که از جهل نبرد اسم تو را در دنیا
در پی ات بهر شفاعت بدود محشر را
آبرو شرم نمود و ز سر و رویش ریخت
هر که گفته است گرفتند ز تو معجر را
هر کسی لایق دامادی حیدر نشود
نیست با خاک بیابان صنمی گوهر را
محمدرضا_رضایی
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت