loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 249 پنجشنبه 12 اسفند 1395 نظرات (0)

نخواستم بنویسم که در خطر بوده ست
گلی که زیرلگدهای حمله ور بوده ست

به هر "در"ی که زدم باز ، باز شد روضه
دلم همیشه در این غصه"در"به "در" بوده ست!

چه شد که جوهرشعرم به رنگ نیلی شد
و سرخ شد رخش از این که بی خبر بوده ست!

قلم رها شد و اول نوشت اینگونه:
گلی که پاره ی جسم پیامبر بوده ست

پس از تمام سپس ها رسید آنجا که
هم او که جان نبی بوده پشت در بوده ست

نوشتم "آتش" و شعرم نسوخت ، این آتش
به لطف واژه ی "زهرا"ست  بی اثر بوده ست

برای کشتن محسن  بهانه ها این بود
همین که فاطمه مادر، علی پدر بوده ست !

دری توان علی را  گرفت و پرسیدم
مگر که از در خیبر بزرگتر بوده ست؟!

علی که قدرت یک  دست او میان نبرد
به قدر قدرت و زورچهل نفر بوده ست!

چگونه شد که سپر شدبرای او زهرا
علی همان که به هر جنگ بی سپر بوده ست

امیرتیغ دوسر طعنه  هافراوان خورد
ز مارها که زبان هایشان دوسر بوده ست!

و بیت بیت غزل شد شبیه یک کوچه
دلم گرفت و نوشتم علی اگر بوده ست...
***

قلم به دست من آمد دوباره ساکت شد
قلم نخواست بگوید که درخطر بوده ست

و نام قاتل او را میان قافیه ها
نشد بیاورد و گفت "میخ در" بوده ست!!!
.
.
#محسن_کاویانی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 60
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 150
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,643
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,937
  • بازدید ماه : 26,264
  • بازدید سال : 401,064
  • بازدید کلی : 22,648,025