loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 153 شنبه 06 اسفند 1390 نظرات (0)

مناجات با خدا-شب قدر

 

در شب قدر دلم با غزلی هم دم شد

بین ما فاصله ها واژه به واژه کم شد

بیت هایم همه قرآنْ روی سر آوردند

چارده مرتبه... آن گاه دلم مَحرم شد

ابتدا حرف دلم را به نگاهم دادم

بوسه می خواست لبم، گنبد خضرا خم شد

خم شد آهسته از اسرار ازل با من گفت

گفت: ایوان نجف بوسه گه عالم شد

بعد هم پشت همان پنجرهٔ رویایی

چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد

خواستم گریه کنم بلکه بر این زخم عمیق

گریه مرهم بشود، خون جگر مرهم شد

گریه کردم، عطش آمد به سراغم، گفتم:

به فدای لب خشکت! همه جا زمزم شد

آن قدر دور حرم سینه زدم تا دیدم

کعبه شش گوشه شد آن گاه دلم مَحرم شد

روی سجاده ی خود یاد لبت افتادم

تشنه ام بود، ولی آب برایم سم شد

زنده ماندم که سلامی به سلامی برسد

از محمد به محمد که میسّر هم شد

من مسلمان شده ی  مذهب چشمی هستم

که در آن عاطفه با عشق و جنون توأم شد

سال ها پیر شدم در قفس آغوشت

شکر کردم، در و دیوار قفس محکم شد

کاروانِ دل من بس که خراسان رفته است

تار و پود غزلم جاده ی  ابریشم شد

سال ها شعر غریبانه در ابیات خودش

خون دل خورد که با دشمن خود هم دم شد

داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم

برگ در برگ مفاتیح پر از شبنم شد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده به او کار جهان در هم شد

بیت آخر نکند قافیه غافلگیرت

آی برخیز ز جا قافیه یا قائم شد...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 65
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1052
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 12,463
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 90
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 15,864
  • بازدید ماه : 23,191
  • بازدید سال : 397,991
  • بازدید کلی : 22,644,952