پایی نمانده بابا برای آبله جایی نمانده

پایی نمانده بابا برای آبله جایی نمانده

پایی نمانده بابا برای آبله جایی نمانده

پایی نمانده بابا برای آبله جایی نمانده

پایی نمانده بابا برای آبله جایی نمانده
پایی نمانده بابا برای آبله جایی نمانده
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
پایی نمانده بابا برای آبله جایی نمانده

پایی نمانده
بابا  برای  آبله  جایی  نمانده

بین بیابان
دردانه ات تنها چه شبهایی نمانده

از روی ناقه
افتادم و بر پیکرم نایی نمانده

از ضرب سیلی
دیگر برایم چشم بینایی نمانده

موی سرم را
از بس کشیدن موی زیبایی نمانده

بعد از عمویم
گهواره خالی مانده لالایی نمانده

لکنت گرفتم
روی زبانم لفظ بابایی نمانده

دیگر برایم
غیر از خرابه هیچ ماوایی نمانده

با سر رسیدی
بابا برایت دیگر اعضایی نمانده؟


علی_علی_بیگی

 


تعداد بازديد : 365
سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت: 10:23
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط حمیدکریمی در تاریخ 1395/08/30 و 0:15 دقیقه ارسال شده است

حمیدکریمی

یادم نرفته شمر سرت را شکسته بود

سرنیزه ای راه نفس را بسته بود

یادم نرفته خنجر کند و گلوی تو

بیچاره زینب امده در جستجوی تو

یادم نمی رود بدنت پاره پاره بود

جانت میان نیزه و شمشیر مانده بود

یادم نمی رود که همه داد می زدند

بالای نعش تو همگی عمه را زدند

یادم نمی رود سر ما چادری نبود

یادم نمی رود سر ما روسری نبود

یادم نرفته فک تو ویک لگدبه فک

سیلی و تا زیانه و شلاق ها و چک

یادم نمی رود سر تو روی نیزه ها

اتش گرفت دامن دختر بچه ها

حمید کریمی


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف