loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 529 سه شنبه 18 آبان 1395 نظرات (0)

چشمِ انتظارِ میهمان ، زد زیر گریه
بغضش شکست و ناگهان زد زیرگریه


دیگر توان ِ ایستادن  هم  ندارد
طفلک نشست و بی امان زد زیرگریه
 

درکوچه های شام-شامش که ندادند
پیچید وقتی بوی نان زد زیر گریه


دستش که بر زخم لب خشک پدر خورد
افتاد  یاد ِ خیزران -  زد زیر گریه


انگشتر بابا به یادش مانده بود و...
تا دید دست ساربان; زد زیر گریه


خیلی دلش پر درد از بزم شراب است
پنهان ز چشم دیگران زد زیر گریه


میگفت "بابا"  باز  "بابا"  باز "بابا"
با هق هق و لکنت زبان زد زیر گریه


با دیدن او حرمله  "زد زیر خنده"
بادیدن شمر و سنان "زد زیر گریه"


سیلی - غم بازار - نامحرم - اسیری
با گفتنش هم روضه خوان زد زیرگریه

- - -

شیرین زبان قافله از دست رفت و
آمد کنارش عمه جان... زد زیرگریه




محمدحسن بیات لو

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 68
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 997
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 11,506
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 86
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,907
  • بازدید ماه : 22,234
  • بازدید سال : 397,034
  • بازدید کلی : 22,643,995