نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر کسی که گشته به سلطان عشق هم،دلبر اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا خُما�

نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر کسی که گشته به سلطان عشق هم،دلبر اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا خُما�

نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر کسی که گشته به سلطان عشق هم،دلبر اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا خُما�

نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر کسی که گشته به سلطان عشق هم،دلبر اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا خُما�

نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر کسی که گشته به سلطان عشق هم،دلبر اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا خُما�
نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر کسی که گشته به سلطان عشق هم،دلبر اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا خُما�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر کسی که گشته به سلطان عشق هم،دلبر اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا خُما�

نشسته ام بسرایم از آن مَلَک منظر
کسی که گشته به سلطان عشق هم،دلبر

اسیر زلف بلندش هزار چون لیلا
خُمار چشم سیاهش خُم و می و ساغر


حسین،بس که دلش تنگِ روی احمد بود
خدا دوباره به او داده است پیغمبر

به صورت نبویّ و به صولت علوی
وَ اِن یَکاد بخوانید،بهر دفع نظر

به وقت رزم،همین شد سبب که میگفتند
کسی که آمده پیغمبر است یا حیدر؟!

کمند گیسوی خود را اگر رها بکند
جهان اسیر شود، فارغ از سلاح دگر

همین کمان دو ابرو و تیر مژگانش
کفایت است برای نبردِ یک لشگر

قتیل اول این تیر و این کمان،لیلاست
که گشته است چو مجنون به روی ماه پسر

شب ولادت او گشته عرش میخندد
عطا نموده خدا بر حسین خود اکبر

بهنام فرشی


تعداد بازديد : 93
سه شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت: 9:40
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف