loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 371 پنجشنبه 02 اردیبهشت 1395 نظرات (0)

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

دل بیقرار دارم ، سرِ بابِ دار دارم

هوس انار دارم، طلب از نگار دارم

لب سرخ  و آبداری

شب سور و سات آمد، شب انبساط آمد

شب التفات آمد، شب مسئلات آمد

شب عشق و بوسه‌کاری

شب عشق بی‌کرانه، شب شعر عاشقانه

شب شور بی بهانه، شب مستی  و ترانه

شب عاشقانه خواندن

شب بیقراری آمد، برکات جاری آمد

اجل خماری آمد ، شب می‌گساری آمد

شب شاعرانه خواندن

چه هوای دلپذیری،  چه بهار بی نظیری

چه دل بهانه گیری، چه خوش است زخم تیری

ز کمان تک سواری

چه دلاور دلیری، چه نگار چشمگیری

چه خوش است این اسیری، و چه خوشتر اینکه شیری

برود پی شکاری

رجب المرجب است و،  خم می لباب است و

رطب و لب و شب است و،  شب شور یا رب است و

لحظات استجابت

دم پر شعف بگیر و،  طربی ز دف بگیر و

سر خود به کف بگیر و، طرف نجف بگیر و...

بطلب! دهد شرابت

سبب نجات آمد، نفس حیات آمد

پل ارتباط آمد، مه ممکنات آمد

چه دلیل دلربایی

چه بشارت بشیری، چه نذیر بی نظیری

چه مراعات نظیری، چه شهی ؟! عجب وزیری

به جلال کبریایی

برو سوی طور سینا، بطلب نگاه اما ...

ارنی مگو چو موسی، که نیارزد این تمنا...

به جواب لن ترانی

دم یا علی بخوان و، برو سمت آسمان و

به هوای او بمان و،  دل خسته را بخوان و

برهان ز  سرگرانی

چه شکوه لایزالی، چه جمیل ذوالجلالی

چه جمالی و کمالی، چه کرامت زلالی

چه امیر دلگشایی

منشین خراب و غمگین، دل خود ز غیر برچین

"برو ای گدای مسکین" سر راه شاه بنشین

به بهانه‌ی گدایی

بگو ای شه گرامی،  نگران خاص و عامی

به تبسم سلامی، به عنایتِ پیامی...

برسان به عرش ما را

اگر عاشقِ نگاهی، ز جگر برآر آهی

بطلب هر آنچه خواهی "که نگین پادشاهی"

"دهد از کرم گدا را"

"علی ای همای رحمت" نفسِ رهای رحمت

دم دلربای رحمت، همه ی صدای رحمت

"تو چه آیتی خدا را"

شبی ای مه یگانه، بگذار روی شانه

سر سائل شبانه،  بنواز دلبرانه

دل بیقرارها را

تو و رو گرفتن از ما ؟ من و دوری از تو حاشا

تو و قهر و کینه کلّا، نکند عزیز زهرا

بزنی ز ره کنارم

تو امید روزگارم، تو ترانه‌ی بهارم

تو ... تویی و من غبارم، به خدا امیدوارم

که به پات سر گذارم

کرم کریم عالم! حَکَمِ حکیم عالم!

عَلَمِ علیم عالم، نباء عظیم عالم!

حَسنت ابوالکرامه

چه کنم ترانه سازم، گل نازدار نازم

بنگر تب نیازم، ز سرت مساز بازم

که برو... مع السَّلامه!

منم  و نیازمندی، درِ میکده  نبندی

به غریبی ام  نخندی! تو چگونه می‌پسندی؟

که اسیر غم بمانم

نظری به دور دارم، گره‌های کور دارم

دل غرق شور دارم، نه هوای حور دارم

نه هوای بوستانم

 

مجتبی روشن روان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 37
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1066
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 12,748
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 16,149
  • بازدید ماه : 23,476
  • بازدید سال : 398,276
  • بازدید کلی : 22,645,237