loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 67 سه شنبه 14 مهر 1394 نظرات (0)

 

دوباره چشم کبودم اسیر شبنم شد
صدای هق هق و اشکم دوباره توأم شد

بهشت روی زمینم تو بودی و رفتی
از آن به بعد دگر زندگی جهنم شد

همین که معجرم آتش گرفت، افتادم
و چند رشته حریر بهشتیم کم شد

از آن زمان که ز ناقه، پدر! زمین خوردم
نفس کشیدن من سخت و نامنظم شد

هر آن قدر که برای تو گریه میکردم
همان قدر به زدن دشمنت مسمم شد

سه روز پیش مرا بی هوا کشیده زد و
از آن به بعد صداها برام مبهم شد

همینکه دست کشیدم به روی رگهایت
عذاب لحظه ی گودال تو مجسم شد

عذاب لحظه ی تلخی که بعد از آن عمه
اگرچه کوه غرور است، قامتش خم شد

همینکه روی لبت پای چوب را دیدم
دلی که سخت شکسته است، زخمی غم شد

برای دادزدن هم رمق نداشت تنم
دوباره چشم کبودم اسیر شبنم شد

مسعود اصلانی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 68
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 188
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 2,362
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 19,656
  • بازدید ماه : 26,983
  • بازدید سال : 401,783
  • بازدید کلی : 22,648,744