دوباره زد به سرم، باز روزه میگیرم
شکسته بال و پرم، باز روزه میگیرم
چه میشود برسم کربلا، در این رمضان
دوباره خون جگرم، باز روزه میگیرم
کنار صحن اباالفضل سفره ی افطار
به پا کند پدرم، باز روزه میگیرم
و تا سحر... دو سه دفعه زیارت ارباب
بهشت در نظرم، باز روزه میگیرم
دو چشم خسته ی بی حال من کنار حسین
ز گریه کرده ورم، باز روزه میگیرم
روم به سوی شلوغی شارع العباس
شده دم سحرم، باز روزه میگیرم
دهین و چای عراقی، نگاه بر گنبد
اذان صبح حرم، باز روزه میگیرم
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت