شکوه آمدن و خلقتت سرآمد بود میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود همیشه با صفی از آسمانیان جبرئیل به

شکوه آمدن و خلقتت سرآمد بود میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود همیشه با صفی از آسمانیان جبرئیل به

شکوه آمدن و خلقتت سرآمد بود میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود همیشه با صفی از آسمانیان جبرئیل به

شکوه آمدن و خلقتت سرآمد بود میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود همیشه با صفی از آسمانیان جبرئیل به

شکوه آمدن و خلقتت سرآمد بود میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود همیشه با صفی از آسمانیان جبرئیل به
شکوه آمدن و خلقتت سرآمد بود میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود همیشه با صفی از آسمانیان جبرئیل به
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شکوه آمدن و خلقتت سرآمد بود میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود همیشه با صفی از آسمانیان جبرئیل به

 شکوه آمدن و خلقتت سرآمد بود

میان هرچه که دارد خدا زبانزد بود

 

همیشه با صفی از آسمانیان جبرئیل

 به گرد خانه تان گرم رفت وآمد بود

 

 تو دختر پدری یا که مادری بر او

 میان دختر و مادر دلش مردد بود

 

 رسالت پدرت با تو بود پا بر جا

که بودنت همه ی دلخوشی احمد بود

 

برای عرض ارادت ب محضرت بانو

نبی ب امر خدا روز وشب مقید بود

 

ز التماس دو دستم چه زود دل کندی

تویی که آمدنت خوب ورفتتنت بد بود

 

شاعر: محمدحسن  بیات لو


تعداد بازديد : 71
چهارشنبه 19 فروردین 1394 ساعت: 4:27
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف