امام زمان(عج)-مناجات سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است بویِ پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است هر که بوی ج�

امام زمان(عج)-مناجات سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است بویِ پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است هر که بوی ج�

امام زمان(عج)-مناجات سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است بویِ پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است هر که بوی ج�

امام زمان(عج)-مناجات سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است بویِ پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است هر که بوی ج�

امام زمان(عج)-مناجات سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است بویِ پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است هر که بوی ج�
امام زمان(عج)-مناجات سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است بویِ پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است هر که بوی ج�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام زمان(عج)-مناجات سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است بویِ پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است هر که بوی ج�

امام زمان(عج)-مناجات

 

سخن عشق کسی کز لبِ ما نشنیده است

بویِ پیراهن یوسف ز صبا نشنیده است

هر که بوی جگر سوخته ی ما نشنید

بویِ ریحان گلستان وفا نشنیده است

عاشق و شکوه ی معشوق، خدا نپسندد!

در شکست از دل ما سنگ صدا نشنیده است

ساکن مُلکِ رضا شو، که در این اَمن آباد

کسی آواز پر تیرِ قضا نشنیده است

آنکه از ذکر به مذکور نمی پردازد

از خدا هیچ به جز نام خدا نشنیده است

چه قدر گوش به حرف غرض آلود کند؟

بی نیازی که ز اخلاص دعا نشنیده است

ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم

گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است

گلشن از ناله ی ما یک جگر خونین است

بلبلی نیست که آوازه ی ما نشنیده است

 

صائب تبریزی

 


تعداد بازديد : 119
شنبه 27 دی 1393 ساعت: 10:25
نویسنده:
نظرات(6)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط اسقندیل مددی در تاریخ 1393/10/28 و 15:40 دقیقه ارسال شده است

اسقندیل مددی

ای سر که بود بار غمت بر دوشم
زود است که داغ تو کند گل پوشم
بر خطبه ی من تو گوش کردی اکنون
قران تو بخوان که من سرا پا گوشم
..................... ...............
از مهر تو هرگز نکند دل زینب
وز بعد تو کارش شده مشکل زینب
تا با تو شریک در مسایل باشد
سر می شکند به چوب محمل زینب
......................................
ان دل که ورا غم پذیرد عجب است
عاشق که از او جدا بمیرد عجب است
ما عبد حسینیم و چنین اقایی
گر دست غلام خود نگیرد عجب است
.....................................
تمام ابرو واعتبارم
تمام هستی ام دارو ندارم
همه از لطف اربابم حسین است
بدون لطف او کمتر ز خارم
.................. ..................
احرام من از خون جبین است حسین
با عشق تو جان من عجین است حسین
از خیمه به قتلگاه .از کوفه به شام
دنبال توام .حج من این است حسین
.....................................
به دل غم های بی اندازه دارم
برایت حرف های تازه دارم
تمام خاطرات شام یک جا
دلی خون از سر دروازه دارم
......................................
در کاخ یزید زینبت غوغا کرد
اوصاف و کرامت تو را افشا کرد
ان مرد حرام زاده ی بی دین را
با خطبه ی اتشین خود رسوا کرد
....................... .............
برادر زانوانم ناتوان شد
لبت مهمان چوب خیزران شد
چه زیبا گشته ای نور دو دیده
لبت زیبا به رنگ ارغوان شد
....................................
در کاخ یزید خطبه خواندم
در راه تو استوار ماندم
دیدی که یزید را چگونه
من بر سر جای خود نشاندم
......................................


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف