امام حسن عسگری(ع)-شهادت آقای سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی عمری اسیر طعنه و �

امام حسن عسگری(ع)-شهادت آقای سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی عمری اسیر طعنه و �

امام حسن عسگری(ع)-شهادت آقای سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی عمری اسیر طعنه و �

امام حسن عسگری(ع)-شهادت آقای سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی عمری اسیر طعنه و �

امام حسن عسگری(ع)-شهادت آقای سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی عمری اسیر طعنه و �
امام حسن عسگری(ع)-شهادت آقای سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی عمری اسیر طعنه و �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام حسن عسگری(ع)-شهادت آقای سامرا چقدر ناتوان شدی خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی عمری اسیر طعنه و �

امام حسن عسگری(ع)-شهادت

 

آقای سامرا چقدر ناتوان شدی

خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی

عمری اسیر طعنه و زخم زبان شدی

تبعیدی مجاور یک پادگان شدی

آه ای بهار زرد و خزانی تو میروی

چون مادرت زمان جوانی تو میروی

دور از مدینه حضرت جانان چه میکنی؟

یوسف،جدا ز خیمه کنعان چه میکنی

تنها غریب گوشه زندان چه میکنی

ابن الرضا به حلقه شیران چه میکنی

حتی درندگان به تو تعظیم میکنند

اینجا تو را نیامده تکریم میکنند

دور از مدینه ای سفرت سخت میگذشت

ای آسمان به بال و پرت سخت میگذشت

باگریه ها به چشم ترت سخت میگذشت

آقا چقدر بر جگرت سخت میگذشت

بغصی شکسته داری و فریاد کوچه ای

هی میخوری زمین و ولی یاد کوچه ای

گرچه غریب بودی و کس سوی تو نرفت

شکرخدا که میخ به پهلوی تو نرفت

شعله سراغ پیچش گیسوی تو نرفت

اینجا غلاف بر روی بازوی تو نرفت

آتش کسی به خرمن نیلوفرت نزد

اینجا کشیده کس به روی همسرت نزد

تو ضعف میکنی پسرت گریه میکند

مهدی رسیده و به برت گریه میکنند

خاکی شده است موی سرت گریه میکند

این ظرف آب بر جگرت گریه میکند

برروی دامن پسرت دست و پا مزن

اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن

آقا سلام بر تو و دریای تشنه ات

این کاسه میخورد روی لبهای تشنه ات

یاد حسین می دمد از نای تشنه ات

دادی سلام بر لب بابای تشنه ات

خونابه گرچه از دهنت ریخته شده

آلاله روی پیرهنت ریخته شده

شکرخدا که لعل لبت خیزران نخورد

شکرخدا که روی گلویت سنان نخورد

چکمه به روی پیکرتو بی امان نخورد

سرنیزه ای نیامد و روی دهان نخورد

شکرخدا که تو کفنی داشتی حسن

بر جسم خویش پیرهنی داشتی حسن

بی تو وقار خواهر تو مستدام ماند

با احترام آمد و با احترام ماند

پوشیده از نگاه خواص و عوام ماند

وای از زنی که در وسط ازدحام ماند...

احساس های خواهری اش لطمه خورده بود

حتی غرور روسری اش لطمه خورده بود

 

محمد جواد پرچمی

 


تعداد بازديد : 283
سه شنبه 09 دی 1393 ساعت: 11:21
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط لببل در تاریخ 1393/10/10 و 11:16 دقیقه ارسال شده است

لببل

ای شاه زهر خورده ی دوران قهقرا
کی میشویم حاجی صحنین سامرا

ما هم کبوتریم ولی بالمان کم است
خاکی شدیم و غمزده اجلالمان کم است
مشهد ، مدینه ، کرببلا ، سامرا چه شد؟
گویا دوباره روزی امسالمان کم است
یک بار هم ز اشک چشم تو گریه نساختیم
ما غرق معصیت شده و حالمان کم است
بر چشم ما قدم بگذار ای جوان پیر
در مجلس عزای تو تمثالمان کم است

اینقدر غصه ی در و دیوار را نخور
اینقدر غصه ی سر مسمار را نخور

این زهر معتمد جگرت را که آب کرد
جسم تو را اسیر خم و پیچ و تاب کرد
سوز از درون همیشه بد و بدتر است پس
بی شعله سم تمام تنت را کباب کرد
این ماجرای آب به والله \"مسری\" است
مهدی تو را عطش زده ، تشنه خطاب کرد
ای روضه خوان بس است بیا و تمام کن
آقا دوباره یاد ز داغ رباب کرد

پستوی خانه پر شده از ذکر یا رباب
اصغر بیا کنار همین نیزه ها بخواب

شکر خدا به روی تنت نیست جای سم
در قصه ی شهادت تو نیست پای سم
آقا به گوش گریه کنت می رسدفقط
یک در میان هوار تو و گریه های سم
تو زیر سم مرکب دشمن نرفته ای
درهم نشد صدای تنت با صدای سم
شکر خدا مقابل چشم گلت نشد
این استخوان زیر گلوت آشنای سم

دیگر بس است عرش خدا را به هم زدم
اما به زخم کهنه نمک باز کم زدم

جعفر ابوالفتحی



کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف