امام حسن مجتبی(ع)-شهادت غریبان را طبیبی چون حسن نیست به درد دل طبیبی چون حسن نیست به مهرش هر دلی پی�

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت غریبان را طبیبی چون حسن نیست به درد دل طبیبی چون حسن نیست به مهرش هر دلی پی�

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت غریبان را طبیبی چون حسن نیست به درد دل طبیبی چون حسن نیست به مهرش هر دلی پی�

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت غریبان را طبیبی چون حسن نیست به درد دل طبیبی چون حسن نیست به مهرش هر دلی پی�

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت غریبان را طبیبی چون حسن نیست به درد دل طبیبی چون حسن نیست به مهرش هر دلی پی�
امام حسن مجتبی(ع)-شهادت غریبان را طبیبی چون حسن نیست به درد دل طبیبی چون حسن نیست به مهرش هر دلی پی�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام حسن مجتبی(ع)-شهادت غریبان را طبیبی چون حسن نیست به درد دل طبیبی چون حسن نیست به مهرش هر دلی پی�

امام حسن مجتبی(ع)-شهادت

 

غریبان را طبیبی چون حسن نیست

به درد دل طبیبی چون حسن نیست

به مهرش هر دلی پیوند دارد

بر آن دل فاطمه لبخند دارد

دل ما در هوایش بیقرار است

برای غربت او داغدار است

دل ما پر ز عطر یاسمن بین

همی دیوانه ی عشق حسن بین

به عشق مجتبی منصوب مائیم

بود او یوسف و یعقوب مائیم

به امر فاطمه گریان اوئیم

چو شمع نیمه شب سوزان اوئیم

بجز درگاه او جایی نداریم

جز او از حق تمنایی نداریم

امید ما همه او باشد و بس

کریم فاطمه او باشد و بس

غریبان تا سحر بیدار اویند

طبیبان جملگی بیمار اویند

مدینه رفتگان بهرش بسوزند

به سوی مرقد او دیده دوزند

همان مرقد که مشتی خاک باشد

دل هر شیعه از آن چاک باشد

اگر خاکی حریم اطهرش شد

به پاس احترام مادرش شد

که می فهمد که داغ یاسمن چیست ؟

که می فهمد ، که می فهمد ، حسن کیست ؟

حسن عشق خدا ، جان رسول است

حسن پور علی ، سبط بتول است

حسن دوم امام شیعیان است

حسن رمز دوام شیعیان است

حسن همباده ی رب رحیم است

حسن جلوه نمای یاکریم است

حسن یک روح پر احساس باشد

حسن الحاق نور و یاس باشد

حسن دردی کش صهبای غم هاست

حسن غربت کش کوی ستم هاست

حسن مظلوم بازار مدینه است

حسن شاهد به زخم سخت سینه است

حسن محنت نصیب شهر خود بود

حسن مرد غریب شهر خود بود

حسن آن رهبر ناکام باشد

حسن طعنه کش اسلام باشد

حسن از کودکی درد آشنا بود

که با سیلی نامرد آشنا بود

بیا بشناس ای عاشق حسن را

همان تهمت شنیده در وطن را

ز طعن دوستان خون بر دلش شد

همان مردی که یک زن قاتلش شد

ز دست عایشه دل مرده بود او

که نام مادرش بد برده بود او

الهی عایشه آتش بگیری

که بر پور علی خرده نگیری

حسن را تا که می دید از لجاجت

میان جمع می دادش خجالت

گلت یا فاطمه ، پرپر ز کین شد

حسن دیگر مذل المومنین شد

رفیقانش به طعنش لب گشودند

دل صد پاره اش را خون نمودند

به دست کینه ورزان سپاهش

بشد غارت تمام خیمه گاهش

گهی سجاده از زیرش کشیدند

زمین افتادنش را جمله دیدند

چنان آن روبهان گستاخ بودند

که گاهی چیزی از او می ربودند

امام عشق را تحقیر کردند

حقیقت را ببین تکفیر کردند

ز یارانش حسن را دور کردند

به صلحش عاقبت مجبور کردند

همان صلحی که بر شیعه بها داد

اصالت بر قیام کربلا داد

برای غربتش این هم دلیلی است

بلی آن صلح هم تاثیر سیلی است

همان سیلی که برقش را حسن دید

به خاک و خون گل سرخ چمن دید

همان سیلی که از آن قلبش آزرد

همان سیلی که مادر پیش او خورد

بیا مهدی بقیع ، پر یاسمن کن

بیا گریه به زهرا و حسن کن

 

 

سید محمد میر هاشمی

 


تعداد بازديد : 449
شنبه 29 آذر 1393 ساعت: 14:15
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف