loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 123 جمعه 14 آذر 1393 نظرات (1)

 
 
اگر چه نور چشمان ترش رفت
به دريا زد يل آب آورش رفت
 دلش خوش بود تا آن لحظه اي كه
سوي مقتل غريب مادرش رفت 
*****
بكش دستي به قلب زار زينب
مدد كن بر دل خونبار زينب
به امدادم بيا سالار قلبم 
كه افتاده گره در كار زينب
*****
پس از پژمردن يك باغ لاله
شده كار دل من آه و ناله
بگير اين نيمه جانم را وليكن
نپرس از حال زهراي سه ساله
*****
ز جا برخيز اي غمخوار زينب
كه رفت از دست چشم تار زينب
نمي داني كه در راه اسارت
چه آمد بر سرم سالار زينب

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط حمید کریمی در تاریخ 1393/09/22 و 1:59 دقیقه ارسال شده است

خوش اومدی مسافر من
شکسته این بال و پر من
زخم تموم پیکر من
از دست دشمن گله دارم
خاطره از قافله دارم
کف پاهام ابله دارم
بابای مهربونم
ببین رمق ندارم
تو رو چطور ببینم
با این چشای تارم
سه ساله هستم اما
ببین که خیلی پیرم
با دیدن سر تو
اروم اروم میمیرم
بدون تو ای تا رو پودم
یه نیمه شب گم شده بودم
حالا ببین چقدر کبودم
از معجر و گوشواره هامون
سوغاتی بردن ای باباجون
برای دختر بچه هاشون
با اشک خود می شورم
لب های پر زخونت
بزار که صورتم رو بابا بدم نشونت
ارزومه که یک بار
بابا بگم دوباره
لکنت زبون گرفتم
گل تو جون نداره


کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 71
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 101
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 906
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,200
  • بازدید ماه : 25,527
  • بازدید سال : 400,327
  • بازدید کلی : 22,647,288