کربلایی تر شده در کربلای کوچکی
می برد دل از خدا با خنده های کوچکی
آب و آه و تیر و گرما ، این هجاهای بلند
شعله میریزند بر روی هجای کوچکی
قصد بالا رفتن از هفت آسمانش در سر است
کودک شش ماهه ای با دست های کوچکی
گاه میگویم به خود اسمش چه باشد بهتر است؟
مصطفای کودکی یا مرتضای کوچکی ؟
عمر نهصد ساله لازم نیست در این خاندان
کشتی نوح است دست ناخدای کوچکی
دست از دامان موساهای کوچک برندار
میشکافد نیل حتی با عصاهای کوچکی
یک مسیحا طفل اینجا میتواند سال ها
مرده ها را زنده سازد با دعای کوچکی
ایوب پرند آور