سرما درآورده است بی نورش دمارم را خسته شدم یارب تو برگردان بهارم را باد صبا هم قهر کرده با من عاصی از که بپرسم حال و احوال نگارم را ؟ اب�

سرما درآورده است بی نورش دمارم را خسته شدم یارب تو برگردان بهارم را باد صبا هم قهر کرده با من عاصی از که بپرسم حال و احوال نگارم را ؟ اب�

سرما درآورده است بی نورش دمارم را خسته شدم یارب تو برگردان بهارم را باد صبا هم قهر کرده با من عاصی از که بپرسم حال و احوال نگارم را ؟ اب�

سرما درآورده است بی نورش دمارم را خسته شدم یارب تو برگردان بهارم را باد صبا هم قهر کرده با من عاصی از که بپرسم حال و احوال نگارم را ؟ اب�

سرما درآورده است بی نورش دمارم را خسته شدم یارب تو برگردان بهارم را باد صبا هم قهر کرده با من عاصی از که بپرسم حال و احوال نگارم را ؟ اب�
سرما درآورده است بی نورش دمارم را خسته شدم یارب تو برگردان بهارم را باد صبا هم قهر کرده با من عاصی از که بپرسم حال و احوال نگارم را ؟ اب�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
سرما درآورده است بی نورش دمارم را خسته شدم یارب تو برگردان بهارم را باد صبا هم قهر کرده با من عاصی از که بپرسم حال و احوال نگارم را ؟ اب�

 

سرما درآورده است بی نورش دمارم را

خسته شدم یارب تو برگردان بهارم را

 

باد صبا هم قهر کرده با من عاصی

از که بپرسم حال و احوال نگارم را ؟

 

ابرم پر از اشک است و به کارم نمی آید

پایان نخواهد داد این باران شرارم را

 

تو ساربانم باش ، من گم می کنم ره را

من به امید تو رها کردم مهارم را

 

کافی است تا گوشه نگاهی سویم اندازی

قربان چشمت می کنم ایل و تبارم را

 

گفتی فقط تقوا ، فقط تقوا ، فقط تقوا

از من طلب کردی همانی که ندارم را

 

شیخ مفیدی نیست تا که نامه بنویسی

من هم که از کف داده ام آغوش یارم را ...

 

... پس با که گویی حرف های بی شمارت را

پس با که گویم دردهای بی شمارم را

 

هرچند بی وصل تو خواهم رفت از این دنیا

امید دارم خاک پا سازی مزارم را

 

من قول دادم روضه خوان جد تو باشم

برهم نخواهم زد دگر قول و قرارم را

 

  سید یاسر افشاری


تعداد بازديد : 50
سه شنبه 06 آبان 1393 ساعت: 10:29
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف