آب میریزد به هم / دست در دریا زدی مهتاب میریزدبه هم
رود پرجوش وخروش / ازتلاطم های تومرداب میریزدبه هم
چشم هایت قاب عشق / حیف! باتیرسه شعبه قاب میریزدبه هم
باعمودآهنین / هم سر و هم گیسوی پرتاب میریزدبه هم
دست هایت بین راه... / هرقدم تاعلقمه ارباب میریزدبه هم
ای پناه خیمه ها / می روی بعدازتو دیگرخواب میریزدبه هم
گرنباشی در حرم / معجر و موی سرو جلباب میریزدبه هم
شاعر: داود رحيمي