یا ابن الحسن...
غروب جمعه و این دیده های بارانی
تمام هفته ی من پر شده از پریشانی
دوباره بغض گلو راه سینه را بسته
بهانه های دلم را خودت که می دانی
برای امر ظهورت نه عهد و یاسینی
نه یک دعای سماتی نه ختم قرآنی
نه کسب معرفت و کوشش و وفایی نه
فقط نشستم و گفتم غریب دورانی
خراب کرده ام آقا خودت درستش کن
گناه من شده باعث اگر که گریانی
حجاب چشم من آقا ز معصیت باشد
گر چه از نظرم از دو دیده پنهانی
حسین نوری