با گريه ايستاد، دوباره نگاش کرد تسبيح را بدست گرفت و دعاش کرد معلوم مي شود که نمک گير زينب است وقتى بجاى شير نمک را غذاش کرد افتاد ياد کو

با گريه ايستاد، دوباره نگاش کرد تسبيح را بدست گرفت و دعاش کرد معلوم مي شود که نمک گير زينب است وقتى بجاى شير نمک را غذاش کرد افتاد ياد کو

با گريه ايستاد، دوباره نگاش کرد تسبيح را بدست گرفت و دعاش کرد معلوم مي شود که نمک گير زينب است وقتى بجاى شير نمک را غذاش کرد افتاد ياد کو

با گريه ايستاد، دوباره نگاش کرد تسبيح را بدست گرفت و دعاش کرد معلوم مي شود که نمک گير زينب است وقتى بجاى شير نمک را غذاش کرد افتاد ياد کو

با گريه ايستاد، دوباره نگاش کرد تسبيح را بدست گرفت و دعاش کرد معلوم مي شود که نمک گير زينب است وقتى بجاى شير نمک را غذاش کرد افتاد ياد کو
با گريه ايستاد، دوباره نگاش کرد تسبيح را بدست گرفت و دعاش کرد معلوم مي شود که نمک گير زينب است وقتى بجاى شير نمک را غذاش کرد افتاد ياد کو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
با گريه ايستاد، دوباره نگاش کرد تسبيح را بدست گرفت و دعاش کرد معلوم مي شود که نمک گير زينب است وقتى بجاى شير نمک را غذاش کرد افتاد ياد کو

با گريه ايستاد، دوباره نگاش کرد

تسبيح را بدست گرفت و دعاش کرد

 

معلوم مي شود که نمک گير زينب است

 وقتى بجاى شير نمک را غذاش کرد

 

افتاد ياد کوچه و پاى برهنه اش

وقتى مقابلش پدرش گيوه پاش کرد

 

از بس به وصل فاطمه اش اشتياق داشت

در خواب بود قاتلش اما صداش کرد

 

بين دو سجده بود که فرق سر على

مانند ذوالفقار دودم شد...دوتاش کرد

 

شمشير تا ميان دو ابروى صورتش

طورى نشسته بود نمي شد جداش کرد

 

مي خواست دست و پا زدنش بيشتر شود

شمشير را ميان سرش جابجاش کرد

 

اى روزگار! آخر على را زمين زدند

بايد ازين به بعد جگر را فداش کرد

 

وقت وصال بود، دوباره خضاب کرد

وقت خضاب خون سرش را حناش کرد

 

بين حصير پاره پدر را حسين برد

تا اينکه از قضا پسرش بورياش کرد

شاعر: علی اکبر لطیفیان


تعداد بازديد : 85
شنبه 28 تیر 1393 ساعت: 4:18
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف