loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 63 یکشنبه 22 تیر 1393 نظرات (0)

در نیمه های ماه بشارت رسیده بود

آقای سبز پوش کرامت رسیده بود

 

بالا گرفته بود زمین دست خویش را

چون لحظه های سبز اجابت رسیده بود

 

از عرش حق به روی زمین جبرییل هم

بی شک برای عرض ارادت رسیده بود

 

این بار اول است که احساس مادری

در فاطمه به اوج لطافت رسیده بود

 

نیمی شبیه فاطمه نیم دگر علی

در اصطلاح سیب دو قسمت رسیده بود

 

افطار کرده بود علی با لب و نمک

از بس لبش به اوج ملاحت رسیده بود

 

آری قدوم کودکیش غرق نعمت است

وقتی گدای شهر به ثروت رسیده بود

 

پر میگرفت مرد جذامی در آسمان

بر او که از کریم محبت رسیده بود

 

دیدند در جمل که حسن مثل مرتضی

بر اوج قله های شجاعت رسیده بود

 

طوفان چنان گرفت به هر ضربه دست او

گویا که رستخیز قیامت رسیده بود

 

با این وجود در همه ی عمر این غریب

مظلومیت به حد نهایت رسیده بود

 

آن لحظه ای که شد همه موی سرش سپید

در انتهای کوچه ی غربت رسیده بود

 

گفتند از درون جگرش پاره پاره شد

وقتی که زهر بر دل حضرت رسیده بود

 

بر دامن حسین سرش بود و گریه کرد

چون روضه خوان به اوج مصیبت رسیده بود

 

"لایوم" گفت و رفت به صحرای کربلا

آنجا که قاسمش به شهادت رسیده بود

 

"لایوم" گفت و دید که در مقتل حسین

حتی لباس کهنه به غارت رسیده بود

 

"لایوم" گفت و خواهر خود را نظاره کرد

وقتی که زینبش به اسارت رسیده بود

 

شاعر: سید حجت بحرالعلومی

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 63
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 39
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 171
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 17,465
  • بازدید ماه : 24,792
  • بازدید سال : 399,592
  • بازدید کلی : 22,646,553