بر روزگار زار خودم گریه می کنم
بر دوری ام ز یار خودم گریه می کنم
سال هاست می شود حرمش را ندیده ام
از دوری از دیار خودم گریه می کنم
دیدار کربلای تو دارایی من است
از این همه ندار خودم گریه می کنم
حالا که غیر صبر مرا راه چاره نیست
پس پای انتظار خودم گریه می کنم
باشد قبول من حرمت را نخواستم
باشد، به احتضار خودم گریه می کنم
از این به بعد هم، که نشد زائرت شوم
بر حال گریه دار خودم گریه می کنم
شاعر: فرشيد يارمحمدي