loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 139 جمعه 08 فروردین 1393 نظرات (0)

نذر کردیم مثل تو همه وقت

دل به این خانواده بسپاریم

دلمان از نگاهمان بارید

چقدر با تو خاطره داریم

 

و تو در ذهن من مرور شدی

چقدر خاطرات تو زیباست

دستمال سفید اشکت کو

آه...برگرد...روضمان برپاست

 

عاقبت مثل مادرت رفتی

استخوانی شکسته و لاغر

سر سفره نشسته ای حتما"

از کرامات فاطمه چه خبر؟؟؟

 

روضهء فاطمیه می خواند

تن رنجور و نخ نمای علی

چقدر فاطمیه ها با هم

گریه کردیم پا به پای علی

 

شور و حال محرمی داریم

گریه کردیم و سینه زن شده ایم

این چه رازیست که بیاد علی

غرق ذکر حسن حسن شده ایم

 

دست در دست مادرم دادم

راهی کوچه های غربت بود

کوچه هایی که سرد و تاریکند

و پر از اضطراب و وحشت بود

 

زیر بار سیاهی کوچه

قلب آئینه ها ترک می خورد

مادرم نامه فدک را داشت

با خودش سمت خانه اش می برد

 

ناگهان آسمان سیاه شد و

سینه خسته ام چه سخت تپید

هر چه کردم نشد که او نزد

دست هایم بدست او نرسید

 

ضرب سیلی که بی هوا آمد

مادرم دور خویش چرخی زد

شانه ام را عصای او کردم

تا که از جای خویش برخیزد

 

صورتش خو گرفت با دیوار

چشم های ترش سیاهی رفت

مادرم راه خانهء خود را

بعد از آن قصه اشتباهی رفت

 
شاعر : مهدی امامی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 68
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 954
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,758
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 86
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 14,159
  • بازدید ماه : 21,486
  • بازدید سال : 396,286
  • بازدید کلی : 22,643,247