تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت رقیه(س)
مخواه دخترکت از تو بی خبر باشد
بدون من به سفر می روی پدر، باشد
میان راه دلت تنگ شد خبر دارم
که آمدی تو به دنبال هم سفر، باشد
قبول بازی گنجشک پر که یادت هست
به شرط آنکه به جایش رقیه پر باشد
تنور خانه گمانم هنوز روشن بود
و گرنه موی تو باید بلندتر باشد
عمو که رفت پدر لااقل نمی رفتی
برای عمه تنهام یک نفر باشد
مرا زدند ولی عمه بازویش زخم است
برای من دلت آمد که او سپر باشد؟
کلاغ ها همه رفتند خانه پس حالا
رسیده نوبتش این قصه هم به سر باشد
تعداد بازديد : 167
چهارشنبه 07 دی 1390 ساعت: 17:51
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب