loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 235 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (0)

راهی نمانده است بیا یاورت شوم

بال و پری نداری و بال و پرت شوم

رویت کبود و سو به دو چشمت نمانده است

بگذار همدم تو و چشم ترت شوم

دور از نگاه حیدر و زینب که می‌شود

مرحم برای بازوی درد آورت شوم

تو لطمه دیدی و دل من پاره پاره شد

حالا کنار جسم تو هم  بسترت شوم

حالا که رازِ سیلیِ آن کوچه‌ها منم

باید شبیه بال و پرت پرپرت شوم

داری برای شیر خدا گریه می‌کنی

مادر فدای غربت هم سنگرت شوم

این ماجرا تمام سرم را سفید کرد

مخفی چگونه از نظر دخترت  شوم

وقتی‌که خورد دست عدو روی صورتت

گفتم فدای چهره‌ی  اشک آورت شوم

هِی راه می‌روی و زمین می‌خوری چرا ؟

راهی نمانده است بیا یاورت شوم

رضا باقریان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 66
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 941
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,525
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 85
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 13,926
  • بازدید ماه : 21,253
  • بازدید سال : 396,053
  • بازدید کلی : 22,643,014