loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 105 جمعه 06 دی 1392 نظرات (0)

لحظه ای هم جان زهرا مادرت بابا حسین

چشم خود وا کن به روی دخترت بابا حسین

 

خواهم امشب با سرشک خود نمایم شستشو

این سر و روی پر از خاکسترت بابا حسین

 

این خرابه گوئیا بیت الحرام من شده

تو شدی کعبه و من هم زائرت بابا حسین

 

خار رفته در کف پای من و عفوم نما

گر نمی خیزم کنون در محضرت بابا حسین

 

بر روی نیزه چها دیدی که گریه کرده ای

دخترت قربان این چشم ترت بابا حسین

 

کاش دستی داشتی و می گرفتی ام به بر

تا که بوسه می زدم بر حنجرت بابا حسین

 

چون تو بابا من هم از عمه خجالت می کشم

بسکه زحمت داده ام بر خواهرت بابا حسین

 

ای فروغ دیده زهرا تو هم چیزی بگو

با کلامت جان بده بر دخترت بابا حسین

 

بسکه از سیلی به رویم رنگ نیلی داده اند

دیدنی شد این گل نیلوفرت بابا حسین

 

خواب دیدم بر لب و دندانت ای قاری من

چوب می زد دشمن کین پرورت بابا حسین

 

غیبتش را در مدینه تا کند جبران عدو

می زند من را به جای مادرت بابا حسین

 

از چه رو کف می زنند و پایکوبی می کنند

شامیان پای سر آب آورت بابا حسین

 

من سر هم بازیم را روی نیزه دیده ام

باز دلتنگم برای اصغرت بابا حسین

 

تا که سیلی زد مرا دیدم به چشمان خودم

بود دست ساربان انگشترت بابا حسین

 

پایگاه شعر رضیع الحسین (ع)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 65
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 940
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,517
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 85
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 13,918
  • بازدید ماه : 21,245
  • بازدید سال : 396,045
  • بازدید کلی : 22,643,006