حضرت قاسم بن الحسن(ع( قطره ای هستم که از دریا جدا افتاده ام آن غریبم من که دور از آشنا افتاده ام ناکسان از بسکه بر دور و بر من صف زدند کس نمی د

حضرت قاسم بن الحسن(ع( قطره ای هستم که از دریا جدا افتاده ام آن غریبم من که دور از آشنا افتاده ام ناکسان از بسکه بر دور و بر من صف زدند کس نمی د

حضرت قاسم بن الحسن(ع( قطره ای هستم که از دریا جدا افتاده ام آن غریبم من که دور از آشنا افتاده ام ناکسان از بسکه بر دور و بر من صف زدند کس نمی د

حضرت قاسم بن الحسن(ع( قطره ای هستم که از دریا جدا افتاده ام آن غریبم من که دور از آشنا افتاده ام ناکسان از بسکه بر دور و بر من صف زدند کس نمی د

حضرت قاسم بن الحسن(ع( قطره ای هستم که از دریا جدا افتاده ام آن غریبم من که دور از آشنا افتاده ام ناکسان از بسکه بر دور و بر من صف زدند کس نمی د
حضرت قاسم بن الحسن(ع( قطره ای هستم که از دریا جدا افتاده ام آن غریبم من که دور از آشنا افتاده ام ناکسان از بسکه بر دور و بر من صف زدند کس نمی د
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت قاسم بن الحسن(ع( قطره ای هستم که از دریا جدا افتاده ام آن غریبم من که دور از آشنا افتاده ام ناکسان از بسکه بر دور و بر من صف زدند کس نمی د

حضرت قاسم بن الحسن(ع(

 

قطره ای هستم که از دریا جدا افتاده ام

آن غریبم من که دور از آشنا افتاده ام

ناکسان از بسکه بر دور و بر من صف زدند

کس نمی داند کجایم یا کجا افتاده ام

ای عمو جان گر تو می خواهی که پیدایم کنی

آنقدر گویم به زیر دست و پا افتاده ام

بسکه آمد تیر و بر سر تا به پایم بوسه زد

یاد بابایم امام مجتبی افتاده ام

گرچه بابا تیر باران شد ولی تابوت داشت

من که تابوتی ندارم بر ملا افتاده ام

ای عمو این آخرین بار است می گویم عمو

بسکه من کردم صدایت از صدا افتاده ام

 

 


تعداد بازديد : 129
شنبه 18 آبان 1392 ساعت: 14:21
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف