تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
چند وقتی است که از تو خبری نیست که نیست
بی تو شام غم من را سحری نیست که نیست
در میان دلم ای یوسف زهرا یک شب
از رد پای شما یک اثری نیست که نیست
تا که از خیمهی نورانی تو دور شدم
از تو هم جانب من یک نظری نیست که نیست
با گناهان من از تو به سویم نیست گذر
از کنار تو مرا هم گذری نیست که نیست
چند وقتی است که با جرم و گناهم آقا
در غیاب تو مرا چشم تری نیست که نیست
آنقدر غرق شدم در غم تنهایی خود
که از این غمکدهام رهگذری نیست که نیست
دوست دارم که شبی با تو نشینم آقا
تا بیایم به سویت راهبری نیست که نیست
رضا باقریان
تعداد بازديد : 249
یکشنبه 05 آبان 1392 ساعت: 20:42
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب