در غروبی میان آتش و دود پسری را به نیزه ها بردند روز ما شد سیاه، از وقتی سحری را به نیزه ها بردند بی تعادل شد آسمان، یعنی قمری را به نیزه ها ب

در غروبی میان آتش و دود پسری را به نیزه ها بردند روز ما شد سیاه، از وقتی سحری را به نیزه ها بردند بی تعادل شد آسمان، یعنی قمری را به نیزه ها ب

در غروبی میان آتش و دود پسری را به نیزه ها بردند روز ما شد سیاه، از وقتی سحری را به نیزه ها بردند بی تعادل شد آسمان، یعنی قمری را به نیزه ها ب

در غروبی میان آتش و دود پسری را به نیزه ها بردند روز ما شد سیاه، از وقتی سحری را به نیزه ها بردند بی تعادل شد آسمان، یعنی قمری را به نیزه ها ب

در غروبی میان آتش و دود پسری را به نیزه ها بردند روز ما شد سیاه، از وقتی سحری را به نیزه ها بردند بی تعادل شد آسمان، یعنی قمری را به نیزه ها ب
در غروبی میان آتش و دود پسری را به نیزه ها بردند روز ما شد سیاه، از وقتی سحری را به نیزه ها بردند بی تعادل شد آسمان، یعنی قمری را به نیزه ها ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در غروبی میان آتش و دود پسری را به نیزه ها بردند روز ما شد سیاه، از وقتی سحری را به نیزه ها بردند بی تعادل شد آسمان، یعنی قمری را به نیزه ها ب

در غروبی میان آتش و دود

پسری را به نیزه ها بردند

روز ما شد سیاه، از وقتی

سحری را به نیزه ها بردند

بی تعادل شد آسمان، یعنی

قمری را به نیزه ها بردند

همره شیرخواره ای انگار

مادری را به نیزه ها بردند

چشم زینب اگر که کم سو شد

نظری را به نیزه ها بردند

دختری بینِ خیمه شد تنها

پدری را به نیزه ها بردند

چه بگویم ز ماتم زینب

چه سری را به نیزه ها بردند

اصغری را به نیزه ها بستند

اکبری را به نیزه ها بردند

 

 

رضا باقریان


تعداد بازديد : 253
شنبه 04 آبان 1392 ساعت: 23:38
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف