شب بود و سر گرم نماز آخرش بود غرق مناجات و دعا با دلبرش بود از زیر پایش جا نمازش را کشیده اس

شب بود و سر گرم نماز آخرش بود غرق مناجات و دعا با دلبرش بود از زیر پایش جا نمازش را کشیده اس

شب بود و سر گرم نماز آخرش بود غرق مناجات و دعا با دلبرش بود از زیر پایش جا نمازش را کشیده اس

شب بود و سر گرم نماز آخرش بود غرق مناجات و دعا با دلبرش بود از زیر پایش جا نمازش را کشیده اس

شب بود و سر گرم نماز آخرش بود غرق مناجات و دعا با دلبرش بود از زیر پایش جا نمازش را کشیده اس
شب بود و سر گرم نماز آخرش بود غرق مناجات و دعا با دلبرش بود از زیر پایش جا نمازش را کشیده اس
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شب بود و سر گرم نماز آخرش بود غرق مناجات و دعا با دلبرش بود از زیر پایش جا نمازش را کشیده اس

 

شب بود و سر گرم نماز آخرش بود

غرق مناجات و دعا با دلبرش بود

 

از زیر پایش جا نمازش را کشیده است

مَردَک نفهمید پیش چشم دخترش بود؟

 

وضع بدی شد ، سر برهنه ، پا برهنه...

اما نه... گویا بال جبریل بر سرش بود

 

در شعله ها می سوخت اما بیشتر از

تصویر مولایی که در چشم ترش بود

 

باید گریز ِ فاطمی زد بین روضه

آنقدر این آقا به فکر مادرش بود

 

آری شبیه چادر مادر عبایش

انگار پای دشمنی روی پرش بود

 

جبریل آمد بعد دفنش اندکی برد

از تربت پاکی که روی پیکرش بود

 

ماشاالله دهدشتی


تعداد بازديد : 89
شنبه 09 شهریور 1392 ساعت: 23:51
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف